دانستنی های اهدا

مکانیسم مرگ مغزی

مکانیسم ایجاد مرگ مغزی به زبان ساده

الف – مروری بر آناتومی مرتبط با موضوع، به زبان ساده

اعضای های افراد مرگ مغزی تنها راه نجات افراد لیست انتظار پیوند اعضا در تمام دنیا هستند.

آیا امکان بازگشت فرد مرگ مغزی به زندگی وجود دارد؟ در صورت امکان چند درصد احتمال بازگشت فرد مرگ مغزی به زندگی وجود دارد؟

انسان ها در اصل به واسطه گره کوچکی به اندازه عدس که در قلب وجود دارد، زنده هستند. نام این گره، گره پیشاهنگ یا گره سینوسی دهلیزی است

 

 

این گره کوچک، (SA.Node)دو کار بسیار بزرگ انجام می دهد:

  • در هر دقیقه 60 تا 100 پالس الکتریکی متناوب تولید می کند که اصلاحا به آن ضربان قلب می گویند.

همانطور که در شکل شماتیک فوق پیداست، تعداد زیادی رشته های عصبی (شبکه عصبی پورکینژ) از پایین گره پیشاهنگ ساتع شده و روی قلبی را گرفته که چون بافت قلب دقیقا مانند اسفنج یا ابر است، هر کدام از پالس های الکتریکی که توسط گره پیشاهنگ به این رشته های عصبی که منتقل می شود، باعث انقباض قلب و ارسال خون به تمام بدن می شود.

 

البته این گره نیز مانند تمام قسمت های بدن، برای اینکه بتواند کارش را به درستی انجام دهد به یک خوراک خاص نیاز دارد که اکسیژن است و باید توسط ریه ها تامین شود.

 

همانطور که  در شکل زیر می بینید مغز انسان شامل دو بخش اصلی است: نیمکره ها و ساقه مغز؛ که ساقه مغز دستور تنفس را به ریه ها می دهد.

 

پس دستور تنفس از ساقه مغز به ریه ها داده می شود تا اکسیژن به گره پیشاهنگ برسانند و خون و مواد موردنیاز و مغذی با پمپاژ فلب به تمام بدن برسد و زندگی ادامه یابد.

 

 

ضمنا برای انجام فعالیت های مغز، چهار رگ بزرگ از قلب به سمت مغز می رود که مسئولیت رساندن قند و اکسیژن به مغز را بر عهده دارند.

 

 

 

  • شاهکار دوم گره پیشاهنگ این است که می تواند الکتریسیته ای را که تولید می کند به مدت 6 تا 8 دقیقه مانند یک خازن یا باطری، در خود ذخیره کند؛ یعنی اگر به هر دلیلی اکسیژن از طریق ریه ها به قلب نرسد، 6 تا 8 دقیقه قلب به تپش خود ادامه می دهد.

ب – فرایند ایجاد مرگ مغزی

سن رایج مرگ مغزی درایران 20 تا 40 سال است و علت اصلی مرگ مغزی، ضربه به سر ناشی از تصادفات جاده ای است. داستان از آنجا آغاز می شود که یک جوان بدون پیش آگهی قبلی، دچار اصابت ضربه به سر می شود که اولین عکس العمل آن مانند تمام نقاط بدن، ورم است.

تفاوت اینجاست که وقتی مچ دست یا پای یک انسان ضربه می خورد جای تورم به سمت محیط پیرامونش را دارد

 

 

 ولی مغز چون در یک جمجمه ی استخوانی محکم، محصور شده است، جایی برای ورم به محیط بیرونش را ندارد

 

 

 

 لذا از داخل ورم می کند و چهار رگی که قبلا درباره آن صحبت کردیم را مسدود کرده و نتیجتا به دلیل قطع خونرسانی، ارسال اکسیژن و قند هم به مغز قطع شده و مغز تمامی دستورها خودش را متوقف می کند و اصطلاحا خاموش می شود و به این ترتیب ساقه مغز هم دیگر دستور تنفس نمی دهد و ریه ها از تنفس باز می ایستند؛ اما وجود گره کوچک در قلب باعث می شود که با وجود اینکه ریه اکسیژنی نمی رساند، قلب 6 تا 8 دقیقه ضربان خود را حفظ کند.

اگر در این فاصله زمانی اورژانس به بالای سر بیمار برسد و دستگاه ریه مصنوعی یا ونتیلاتور را از طریق دهان در داخل ریه بگذارد و اکسیژن مصنوعی را به او برساند، گره کوچک با این اکسیژن رسانی مصنوعی، ضربان خود را ادامه می دهد و 4 تا6 ساعت زمان طلایی در اختیار ما قرار می دهد تا مصدوم را به بیمارستان برسانیم و اگر نرسد، قلب از حرکت می ایستد و فرد فوت می کند.

 

نکته شایان ذکر اینست که 99 درصد مرگها در دنیا مرگ قلبی یا همان مرگ معمولی است و فقط یک درصد از افراد، با مرگ مغزی از دنیا می روند.

با رسیدن اورژانس و اکسیژن رسانی نیز، دو حالت ممکن است پیش آید:

  • در فاصله 4 تا 6 ساعت زمان طلایی، بیمارستانی را در دسترس داشته باشیم که سرویس جراحی اعصاب و پزشک مقیم و امکانات موردنظر را داشته باشد تا هر چه سریعتر اقدامات درمانی مورد نیاز را انجام دهند و مجددا خونرسانی برقرار گردد؛ که در این حالت، بیمار وارد وضعیتی به نام کما می شود.

نکته مهم: در کما ساختار سلولهای مغز سالمند ولی اختلال در عملکرد سلولها وجود دارد که این وضعیت می تواند سالها به طول انجامد و بیمار به زندگی برگردد و یا در همان حالت، از دنیا برود.

 

  •  بیمارستان و امکانات موردنظر را در اختیار نداشته باشیم یا شدت ضایعه به حدی باشد که نتوانیم برای بیمار، اقدامی درمانی انجام دهیم  ، در این حالت در عرض نهایتا ۳ تا ۵ روز، تمام سلولهای مغزی از بین می رود و غیر از یک ماده ی بی شکل خمیری شکل، چیزی از بافت مغز در جمجمه باقی نمی ماند و از آنجایی که سلولهای مغزی بعد از مرگ قابل برگشت نیستند، پس این فرد فوت شده تلقی می شود؛ ولی فرد مرده ای که به دستگاه اکسیژن رسان مصنوعی وصل است، قفسه سینه اش حرکت می کند و به نظر می آید که نفس می کشد و با این اکسیژن مصنوعی قلبش می تپد.

نکته مهم: در مرگ مغزی، با فرد فوت شده ای به نام مرگ مغزی روبه رو هستیم که مغز ندارد ولی حرکات قفسه سینه و ضربان قلبش به واسطه ی دستگاه اکسیژن رسان مصنوعی حفظ شده است.

نکته قابل توجه اینجاست که همین فرد مرگ مغزی شده هم نهایتا تا 14 روز به دستگاه اکسیژن رسان مصنوعی جواب می دهد؛ تنها فرصتی که خانواده ی فرد مرگ مغزی، می توانند با تصمیم به اهدای عضو، جان یک تا ۸ بیمار نیازمند را از مرگ حتمی نجات دهند.

؟ ... ولی چرا 14 روز؟

زیرا مغر از بین رفته صدها نوع سم تولیده می کند و بدن را به حوضچه ای از سم مبدل می کند که هشت ارگان حیاتی، دو کلیه، دو ریه، قلب، کبد، روده کوچک و لوزالمعده در داخل این حوضچه سمی قرار دارند.در نتیجه هر چه سریعتر ارگانها را از این حوضچه سمی بیرون بکشیم، هم تعداد بیشتر ارگان و هم کیفیت بالاتری داریم که در صورت عدم اهدای عضو، این سموم برروی گره کوچک قلب هم اثر گذاشته و نهایتا تا 14 روز قلب را از کار می اندازد و فرد مبتلا به مرگ قلبی می شود و باید خاکسپاری شود.

 

شاید این تصور ایجاد شود که 14 روز زمان خوبی برای پذیرفتن مرگ توسط خانواده باشد؛ اما متأسفانه برای ارائه ی خبربد به خانواده و اخذ تصمیم به اهدای عضو توسط ایشان، 14 روز هم‌زمان نداریم؛ زیرا ساعت به ساعت ارگانها از بین می روند. دو ریه فقط در 24 ساعت اول قابلیت اهدا و پیوند دارند، قلب نهایتا 48 تا 72 ساعت و به همین ترتیب سایر ارگانها به تدریج از بین می روند و دیگر قابلیت اهدا ندارند. یعنی اگر ما زیر 24 ساعت به خانواده خبر فوت عزیزش را ندهیم و او نتواند تصمیم بگیرد، بعد از چند روز، دیگر ارگانی با قابلیت پیوند وجود ندارد.

ج – خلاصه مطالب:

  1. در مرگ مغزی کل سلولهای مغز و ساقه ی مغز، از بین رفته اند و غیرقابل برگشتند و فرد، فوت شده محسوب می شود
  2. در کما اکثر سلولهای مغزی از نظر ساختاری، سالم هستند و مشکل در اختلال عملکرد سلولهاست و فرد کمایی احتمال بازگشت به زندگی را دارد
  3. فرد مرگ مغزی و بیمار مبتلا به کما از نظر ظاهری کاملاً شبیه به یکدیگر هستند و افتراق بین آن ها توسط افراد غیر متخصص و آحاد مردم جامعه غیر ممکن است.