پیوند موفق انسان به انسان سابقهای نسبتاً طولانی در زمینه مهارتهای کاربردی دارد که این مهارتها مدتها پیش از تشخیص لزوم مراقبتهای بعد از پیوند کشف شدهاند. پس زدن و عوارض جانبی راههای جلوگیری از پس زدن عضو (به خصوص عفونت و نفروپاتی) همیشه مشکلاتی مهم بودهاند و احتمالاً خواهند بود.
جهان
پیوند موفق انسان به انسان سابقهای نسبتاً طولانی در زمینه مهارتهای کاربردی دارد که این مهارتها مدتها پیش از تشخیص لزوم مراقبتهای بعد از پیوند کشف شدهاند. پس زدن عضو و عوارض جانبی و هم چنین راههای جلوگیری از پس زدن (به خصوص عفونت و نفروپاتی)، همیشه مشکلاتی مهم بوده و احتمالاً خواهند بود.
در تاریخ علم پزشکی، چندین گزارش ساختگی پیوند، قبل از این که پیشرفت و درک علمی لازم برای این کار در شرایط واقعی وجود داشته باشد, به قرار زیر ارائه شده است:
به نظر میرسد اولین جراحی پیوند، پیوند پوست بوده است؛ اولین گزارش معتبر از یک جراح هندی به نام "سوشروتا" در قرن دوم قبل از میلاد حاکی از این است که او با استفاده از اتوگرافت، پوست بینی یک بیمار را ترمیم کرد؛ اما تاریخ ثبت نکرده که آیا این عمل، موفقیتآمیز بوده یا اینکه شکست خورده است.
قرنها بعد جراح ایتالیایی، گاسپار تاگلیاکوزی یک پیوند اتوگرافت پوست را به شکل موفقیتآمیز به انجام رساند؛ او همچنین در پیوندهای دیگرش سعی کرد این کار را به صورت آلوگرافت انجام دهد؛ که در تمام موارد با شکست مواجه شد و اولین موارد از رد پیوند را، قرنها قبل از اینکه مکانیزم پیوند به درستی درک شود، در تاریخ به ثبت رساند و کار خود را به " تلاش و قدرت فردی" نسبت داد.
تاریخچه اهدا و پیوند اعضابرای اولین بار عمل موفق پیوند آلوگرافت قرنیه در سال 1837 روی یک آهو انجام شد؛ پس از آن ادوارد زیرم در سال ۱۹۰۵ در یک کلینیک تخصصی چشم در جمهوری چک اولین عمل موفقیت آمیز پیوند قرنیه را روی انسان به انجام رساند.
همچنین اولین پیوند به معنای امروزی یعنی همان ایمپلنت بافت عضو برای ترمیم عملکرد آن، پیوند تیروئید بود که در سال 1883 توسط جراح سوئیسی ،تئودور کوچر انجام شد؛ که بعدها جایزه نوبل را از آن خود کرد.
در دهه های پیشین کوچر به اندازه ای در برداشتن بافت تیروئید در موارد گواتر تبحر یافته بود که می توانست این کار را بدون این که منجر به فوت بیمار شود، انجام دهد (کوچر برای پیشگیری از ابتلای مجدد بیمار به گواتر، اقدام به برداشت کل ارگان میکرد).
کوچر-برنده جایزه نوبل ۱۹۰۹
در سال 1883، وی متوجه شد که حذف کامل ارگان منجر به مجموعه ای از علائم خاص می شود که امروزه می دانیم فقدان هورمون تیروئید است. کوچر این علائم را با پیوند بافت تیروئید به این بیماران از بین برد و با این کار اولین عمل پیوند عضو در تاریخ رقم خورد.
چند سال بعد، کوچر و دیگر جراحان برای درمان کمبود تیروئید که خود به خود ظاهر شده بود، بدون برداشت عضو قبلی, پیوند تیروئید را انجام دادند و این گونه پیوند تیروئید به عنوان یک مدل، تبدیل به یک استراتژی درمانی جدید به نام پیوند عضو شد.
پس از تیروئید، پیوند عضو های دیگر از در دهه های حدود سال 1900 انجام شدند. برخی از این پیوندها برای اهداف پژوهشی بر روی حیوانات بود که طی آن برداشت و پیوند عضو به عنوان یک استراتژی موفق در بررسی عملکرد هریک از اعضای بدن شناخته شد.
در سال 1909، جایزه نوبل به خاطر کشف عملکرد غده تیروئید به کوچر اهدا شد؛ در همان زمان، پیوند اعضای انسان جهت درمان بیماری ها انجام میشد و غده تیروئید تبدیل به مدل موفقی برای پیوند غدد فوق کلیوی، غده پارا تیروئید، پانکراس، تخمدان، بیضه و کلیه شده بود.
در سال 1900 این ایده که میتوان با جایگزین کردن یک عضو از کار افتاده از طریق پیوند به درمان موفقی دست یافت، مورد پذیرش عموم قرار گرفت و در دهه 1900 میلادی جراح فرانسوی، الکسیس کارل و چارلز گاتری، با انجام پیوند عروق، در جراحی پیوند پیشگام شدند. جراحی ماهرانهی آناستوموز و تکنیکهای جدید بخیه زدن، زمینه را برای پیوندهای بعدی مهیا کرد و سبب شد که کارل جایزه نوبل سال 1912 در فیزیولوژی یا پزشکی را به دست آورد.
از سال 1902 کارل عمل پیوند را به طور آزمایشی بر روی سگها انجام میداد. او با انجام عملهای جراحی موفق برداشت کلیهها، قلب و طحال، یکی از اولین افرادی بود که با مشکل پس زدن عضو مواجه شد؛ مشکلی که سالها پابرجا ماند.
کشف ایمنی پیوند توسط جراح آلمانی "گئورگ شون"، راهبردهای مختلف تطبیق اهداکننده و گیرندهی عضو و استفاده از عوامل مختلف برای از کار انداختن سیستم ایمنی بدن، اثر قابل ملاحظهای بر پیشرفت پیوند نگذاشت؛ به طوری که پیوند عضو پس از جنگ جهانی اول تقریباً به طور کامل رها شد.
Walter Yeo اولین فردی که توسط هارولد گلیز در سال 1917 پیوند پوست شد
در طول جنگ جهانی اول، به ویژه با کار هارولد گیلیز در آلدرشات، گام های بزرگی در زمینه پیوند پوست برداشته شد؛
وی عمل جراحی پلاستیک را پایه گذاری کرد و سعی در بازسازی نقایص صورت سربازان به شدت آسیب دیده از جنگ جهانی اول داشت.
چند سال بعد جوزف موری، rejection skin grafts را با هدف معالجه بیمارانی که در جنگ سوخته بودند، آزمایش کرد.
در سال 1954، تخصص و تحقیقات فشردهای که به دست آورد، به وی اجازه داد که اولین پیوند موفق کلیه در جهان را در بیمارستان Peter Bent Brighamدر بوستون انجام دهد و در سال 1990 به خاطر دستاوردهای خود در پیوند عضو ، جایزه نوبل را دریافت کرد.
همچنین اولین پیوند از اهداکنندهی مرگ مغزی توسط جراح اوکراینی یوری وارانی در دهه 1930 به انجام رسید که پس زدن عضو منجر به شکست این عمل شد.
جوزف موری و جی. هارتول هریسون، در سال 1954 نخستین پیوند موفق، یعنی پیوند کلیه بین دوقلوهای همسان را به انجام رساندند؛ دلیل موفقیت این پیوند چیزی نبود جز اینکه در دوقلوهایی که از نظر ژنتیکی یکسان هستند، نیاز به هیچ گونه جلوگیری از عملکرد سیستم ایمنی بدن وجود ندارد.
در اواخر دهه ی 1940 ،پیتر مداوار که عضوی از موسسه ملی تحقیقات پزشکی بود، مفهوم پس زدن را روشن تر کرد. مداوار با شناسایی واکنش سیستم دفاعی بدن در سال 1951 پیشنهاد کرد که برای مواجهه با این رویداد می توان از داروهای سرکوبگر سیستم ایمنی استفاده کرد؛ در آن زمان ، کورتیزون به تازگی کشف شده بود و آزاتیوپرین که نقش مؤثرتری در این فرایند دارد در سال 1959 شناخته شد؛ اما اینها کافی نبود.
سرانجام در سال 1970 سیکلوسپورین به عنوان یک سرکوب کننده سیستم ایمنی که به قدر کافی قدرتمند است برای جراحی پیوند شناخته شد.
جیمز هاردی - از پیشگامان عرصه پیوند ریه
موفقیت دکتر موری در پیوند کلیه، زمینه را برای تلاش جهت پیوند موفق دیگر اعضای بدن آماده کرد؛ تا اینکه در ژوئن سال 1963 میلادی جیمز هاردی در می سی سی پی، موفق به پیوند ریه از یک فرد مرگ مغزی به یک فرد مبتلا به سرطان ریه شد؛ اما بیمار پس از هجده روز به دلیل نارسایی کلیه جان باخت.
در همان سال، توماس استارزل در دنور برای انجام موفق پیوند کبد تلاش کرد اما این کار تا سال 1967 موفقیت آمیز نبود.
در این میان قلب جایگاه ویژهای برای جراحان پیوند داشت. اما ورای مسئله پس زدن، از آنجایی که قلب چند دقیقه پس از مرگ، افت میکند، هر گونه جراحی قلب باید با سرعت زیادی انجام میشد؛ همچنین این کار نیازمند بهبود دستگاه قلبی-ریوی بود.
جیمز هاردی، پیشگام پیوند ریه، در سال 1964 اقدام به انجام عمل پیوند قلب کرد اما با نارسایی زودرس قلب گیرنده عضو، از قلب یک شامپانزه استفاده کرد که این کار هم به سرعت با شکست مواجه شد.
در این زمینه، اولین موفقیت در تاریخ 3 دسامبر1967، توسط کریستین برنارد در کیپ تاون آفریقای جنوبی به دست آمد؛ در همان زمان گیرنده عضوی به نام لوئیس واشکانسکی، هجده روز زنده ماند اما اثر ناخوشایندی را در ذهن بسیاری از مردم بر جای گذاشت.
در این هنگام، با جلب شدن توجه رسانه ها به این موضوع، موجی از خبر های پیوند قلب ایجاد شد. از سال 1968 تا 1969 بیش از صد عمل پیوند انجام شد، اما تقریباً همه بیماران ظرف مدت شصت روز درگذشتند. در این میان فقط دومین بیمار برنارد یعنی فیلیپ بلیبرگ 19 ماه به زندگی خود ادامه داد.
در حقیقت، این ظهور سیکلوسپورین بود که پیوند را از یک عمل جراحی پژوهشی به یک درمان نجات بخش تغییر داد. در سال 1968 دنتون کولی که در عرصه جراحی، پیشگام بود، هفده پیوند، از جمله اولین پیوند قلب و ریه را انجام داد اما چهارده نفر از بیماران او ظرف شش ماه جان باختند.
در سال 1984 دو سوم از بیماران پیوند قلب پنج سال و یا حتی بیش از آن زنده ماندند. با رایج شدن عمل پیوند عضو، که محدود به اهداکنندگان بود، جراحان وارد عرصههای پر مخاطرهتری از جمله پیوند همزمان چند عضو انسان و پژوهشهای انجام پیوند کل بدن، بر روی حیوانات شدند.
سرانجام در 9 مارس سال 1981، اولین پیوند موفق قلب و ریه در بیمارستان دانشگاه استنفورد انجام شد و پس از آن بروس ریتز، سیکلوسپورین را برای مراقبت های بعدی بیمار تجویز کرد.
هرچه که میزان موفقیت عمل های پیوند و سرکوب سیستم ایمنی مدرن، این شیوه درمانی را رایج تر می کرد، نیاز به اعضای قابل پیوند، اهمیت بیشتری می یافت.
در این زمان، پیوند از اهدا کنندگان زنده، به ویژه بستگان، به طور فزاینده ای متداول شد؛ علاوه بر این، تحقیقات مستقلی بر روی پیوند سلولهای حیوانی یا اعضای تراریخته (ترانس ژنیک) انجام شد.
اگرچه این پیوندها هنوز بر روی انسان انجام نمی شود، مطالعات بالینی شامل استفاده از انواع سلول های خاص و با نتایج امیدوارکننده ای مانند استفاده از جزایر لانگرهانس خوک برای درمان دیابت نوع اول انجام شده است؛ با این حال، هنوز هم مشکلات بسیاری در این زمینه وجود دارد که این مشکلات باید قبل از تأییدشدن به عنوان گزینه های مناسب بیماران نیازمند پیوند، حل شود.
اخیراً محققان به استفاده از وسیله ای برای کاهش بار کلی سرکوبگر سیستم ایمنی روی آورده اند؛ روش های معمول این کار شامل پرهیز از مصرف استروئیدها، کاهش قرار گرفتن در معرض مهار کننده های کلسینورین و وسایل دیگری شامل داروهای جداسازی از ونتیلاتور است که بسته به شرایط بیمار از آنها استفاده می شود؛ در حالی که نتایج کوتاه مدت، امیدوار کننده به نظر می رسد، عوارض طولانی مدت هنوز ناشناخته است، و به طور کلی، کاهش سرکوب سیستم ایمنی باعث افزایش خطر پس زدن و کاهش خطر ابتلا به عفونت می شود.
داروهای جدید بسیاری هم اکنون در حال تولید برای پیوند هستند؛ همچنین طب ترمیمی که یکی از رشته های نوظهور پزشکی است، نوید حل مشکل پس زدن عضو پیوندی توسط رشد مجدد عضو در آزمایشگاه، با استفاده از سلولهای خود بیماران (سلول های بنیادی، سلول های سالم و یا سلول های گرفته شده از اهداکننده) را داده است.
تاریخچهی جهانی پیوند اعضای توپر؛
در طول تاریخ، کبد به عنوان یک عضو ویژه یا یک عضو زندگی بخش شناخته می شده است (کلمه "لیور" در انگلیسی و " لبر" در آلمانی، مشتق شده از فعل زندگی است).
پیوند کبد برای اولین بار توسط ولچ در سال 1955 در آلبانی و کانن در سال 1956 درکالیفرنیا بر روی سگ ها انجام شد.
توماس استارزل
اولین پیوند کبد انسان در سال 1963 توسط یک تیم جراحی به سرپرستی دکتر توماس استارزل در در ایالت کلرادو، شهر دنورآمریکا انجام شد. طی این عمل، کبد کودکی که دچار تومور مغزی شده بود به کودکی سه ساله که دچار انسداد مجرای صفراوی شده بود و از نظر فیزیولوژیک شرایط بسیار بدی داشت، پیوند شد؛ گیرنده در حین عمل با مشکل انعقاد خون و هموستاز روبرو شد و تنها پنج ساعت پس از پیوند، زنده ماند.
دومین پیوند کبد انسان، پنجم می سال 1963 موفق تر از پیوند قبلی انجام شد، هرچند بیمار 22 روز بعد از عمل به علت آمبولی ریوی اما با یک کبد طبیعی درگذشت.
در سالهای بعد، دکتر استارزل چندین پیوند دیگر نیز انجام داد تا اینکه در سال 1967 اولین موفقیت کوتاه مدت در این زمینه به دست آمد و بیمار تا یک سال پس از پیوند زنده ماند.
با وجود پیشرفت در زمینه تکنیک های جراحی ، پیوند کبد در دهه 1970 با احتمال 25% زنده ماندن به مدت یک سال به صورت آزمایشی انجام می شد.
معرفی سیکلوسپورین توسط "سر روی کلین"، تأثیر قابل توجهی بر نتایج درمان بیماران گذاشت؛ تا اینکه در دههی 1980، پیوند کبد به عنوان یک روش درمان بالینی استاندارد، چه برای بزرگسالان و چه برای کودکانی که شرایط مناسب پیوند را دارند، به رسمیت شناخته شد.
پیشرفت بعدی در زمینهی بهبود حفاظت از کبد، با معرفی محلول دانشگاه ویسکانسین یعنی ویازپان (Viaspan) در سال 1987 رخ داد؛ تا زمان نگه داری کبد با قرار گرفتن در محلول کالینز دو تا سه برابر شود.
امروزه، پیوند کبد در بیش از صد مرکز پیوند در ایالات متحده آمریکا و همچنین مراکز متعددی در اروپا و دیگر نقاط جهان انجام می شود؛ حالا احتمال زنده ماندن بیماران تا یک سال حدود 80 تا 85٪ است و نتایج درمان بیماران همچنان رو به بهبود است؛ این در حالی است که پیوند کبد، روشی بسیار مؤثر اما همراه با عوارض بسیار است؛ با این حال، تعداد کبدهای مناسب پیوند از افراد مرگ مغزی به مراتب کمتر از تعداد دریافتکنندگان بالقوه است؛ واقعیتی که میتواند موجب پیشرفت پیوند قسمتی از کبد از فرد زنده شود.
سالها قبل از شروع پیوند پانکراس در انسان، در مدل های مختلف حیوانی (به خصوص سگ)، در مورد عملکرد سلول های پانکراسی مطالعاتی انجام گرفته بود؛ بطوری که حدود صد سال پیش VON.MERINGو همکارانش در مدل های حیوانی نشان دادند که برداشتن پانکراس باعث ایجاد دیابت می شود.
اولین پیوند پانکراس در مدل های حیوانی در سگ توسط لیختنشتاین و و براسک در سال 1957 انجام گرفت و حدود شش هفته زنده ماند.
اولین تلاش ها جهت درمان دیابت با پیوند پانکراس در انسان در سال 1966 توسط W.D. Kelly, R.C. Lillahi,در دانشگاه مینه سوتا (University of Minnesota)انجام گرفت اما قبل از پیوند پانکراس در انسان سالها قبل، تلاش هایی جهت بهبود درمان دیابت در مدل های حیوانی توسط Brooks and Gifford انجام گرفت.
اولین پیوند پانکراس(از اهداکننده ی زنده) در یک خانم 28 ساله اورمیک انجام گرفت؛ طوری که تنه و دم پانکراس به همراه کلیه به این بیمار پیوند زده شد و سپس تحت درمان دارویی قرار گرفت؛ بیمار حدود شش روز نیاز به انسولین نداشت؛ روز هفتم به علت فیستول پانکراس تحت عمل جراحی قرار گرفت که گرافت کامل متورم و تغییر رنگ داده بود؛ بیمار تحت گرافت پانکراتکتومی و نفرکتومی همزمان قرار گرفت؛ اما حین عمل ورید ایلیاک پاره شد که ترمیم شد؛ ولی بعد از عمل، بیمار دچار ترومبوز ورید های اندام تحتانی شد و به علت آمبولی ریه از بین رفت.
اولین پیوند موفقیت آمیز پانکراس با میزان زنده ماندن بیش از یک سال در سال 1969 توسط W.D. Kelly, R.C. Lillahi انجام گرفت و به این ترتیب پانکراس به چهارمین عضوی تبدیل شد که به صورت موفقیت امیز طی سالهای 1959 تا 1969 تحت پیوند قرار گرفت.
William.D.Kellyi
Richard.c.Lillehi
اولین بیماری که تحت پیوند کامل پانکراس(اولین پیوند پانکراس به صورت غیر کامل) به همراه کلیه قرار گرفت، جوان 32 ساله ای بود که در این عمل پانکراس به همراه عروق شریانی، پورت و اتصالات دئودنوم پیوند شد؛ کل محور عروقی سلیاک به همراه شریان مزانتریک فوقانی به شریان ایلیاک و پورت به ورید ایلیاک و دیستال دئودنوم بصورت فیستولا به سطح پوست آورده شد، اما متاسفانه بیمار حدود 5 ماه بعد با علایم سپسیس از بین رفت.
بعد از آن R.C. Lillahi 13 بیمار را تحت پیوند کامل پانکراس قرار داد، یک بیمار هم که قبلا تحت پیوند قرار گرفته بود جمعا 14 بیمار شدند؛ 4 بیمار اول دئودنوستومی(duodenostomy)شدند،8 بیمار بعد، آناستوموز Roux-en-y شدند و دو بیمار اخر آناستوموز داکت به روده شدند.
بعد از آن با توجه به عوارض پیوند فکر می شد علت این عوارض، پیوند همزمان پانکراس با کلیه می باشد؛ به همین خاطر چند بیمار بعدی تحت پیوند پانکراس به تنهایی قرار گرفتند؛ سپس به تدریج در سایر مراکز، ابتدا در آمریکای جنوبی و برزیل و سپس در سایر مراکز امریکا و اروپا (ابتدا در انگلستان) رواج پیدا کرد؛ به طوری که تا سال 1970 جمعاً 25 بیمار در شش مرکز در کل دنیا تحت پیوند قرار گرفتند.
دکتر جیمز هاردی و دکتر واتس وب اولین پیوند ریه انسان را در مرکز پزشکی دانشگاه می سی سی پی در سال 1963 انجام دادند؛ در این عمل، بیمار، یک مرد 58 ساله مبتلا به آمفیزم حاد و سرطان ریه بود و 18 روز بعد از پیوند درگذشت.
در دهه 1960 و 1970 میلادی تلاش های بسیاری جهت پیوند ریه انسان انجام گرفت که همه آنها با شکست مواجه شد؛ تا اینکه دوران مدرن پیوند ریه از سال 1983 آغاز شد.
در این سال دکتر ژوئل کوپر و همکارانش در دانشگاه تورنتو موفق به پیوند ریه دو بیمار مبتلا به فیبروز ریوی ایدیوپاتیک شدند؛ موفقیت دکتر کوپر و تیم او درک بهتری از چگونگی حفاظت از آناستوموز برونش آسیب پذیر (مسیر ارتباطی برونش) برای آنها ایجاد کرد.
این تیم همچنین در زمینه استفاده از تکنیک های جراحی جدید و کمک به تکامل فرآیند پیوند ریه نیز پیشگام شد.
پس از طی شدن دوران تلاش های اولیه پیوند، توسعه بیشتر تکنیک های جراحی و داروهای جدید به طور فزاینده ای نتایج درمانی موفقی را برای بیماران پیوند شده، رقم زد و معرفی داروهایی مانند سیکلوسپورین و تاکرولیموس خطر پس زدن عضو را به شدت کاهش داد؛ همچنین مواد ضد میکروبی مانند گانسیکلوویر و والگانسیکلوویر به طور موثری به درمان و یا جلوگیری از عفونت کمک کردند.
پزشکان درک بهتری از چگونگی مقابله با عوارضی مانند اختلال عملکرد بافت پیوندی اهداکننده و پس زدن ناگهانی عضو پیدا کردند. بهبود مدیریت اهدا کننده، گسترش معیارهای اهدا و بهبود روشهای نگهداری نیز نقش مهمی در موفقیت روزافزون پیوند ریه ایفا کردند.
امروزه، پیوند ریه، گزینه درمانی کاملاً پذیرفته شده ای برای تعداد فزاینده ای از بیماری های حاد ریوی است؛ توسعه ی داروهای جدید پیوند منجر به پیشبرد علم پیوند می شود و بارقه امید را در دل هزاران نفر از مردمی که می توانند از این عمل زندگی بخش بهره مند شوند، به ارمغان می آورد.
سرانجام اولین جراحی پیوند موفق در این زمینه، یعنی پیوند همزمان قلب و ریه، توسط دکتر بروس ریتز از دانشگاه استنفورد بر روی یک زن مبتلا به بیماری ایدیوپاتیک فشار خون بالای ریوی انجام شد.
Joel D. Cooper
1983: نخستین پیوند موفق بلند مدت یک ریه (تام هال) توسط ژوئل کوپر (تورنتو)
1986: نخستین پیوند موفق بلند مدت دو ریه (ان هریسون) توسط ژوئل کوپر (تورنتو)
1988: نخستین پیوند موفق بلند مدت دو ریه برای بیمار مبتلا به فیبروز کیستیک توسط ژوئل کوپر (تورنتو)
تاریخچهی عمل جراحی قلب که تنها به 100 سال پیش باز می گردد، شاهد شجاعترین و با استوارترین مردان و زنان نسبت به تمام تاریخ پزشکی بوده است.
بسیاری از جنبه های عمل جراحی قلب، از جمله نوآوری هایی مانند دستگاه قلبی - ریوی، جراحی آنوریسم آئورت، و اصلاح نقص مادرزادی قلب، این تجربه مهم را برای جراحان آینده فراهم کرده است: "تحقیقات و مطالعات وسیع می تواند پیچیده ترین مشکلات را حل کند".
تاریخچه و پیشرفت پیوند قلب به طور خاص پر از چالش هایی است که با انجام یک فاز تحقیقاتی حدوداً 90 ساله، بر آنها غلبه شده است؛ در طی این زمان، کشورهای سراسر جهان از جمله ایالات متحده، روسیه، انگلستان و آفریقای جنوبی، نقش گسترده ای را در انجام این تحقیقات ایفا کردند؛ از آنجایی که این روش در پیشرفت های پزشکی کاملا رایج است، مشارکت های فردی، بیهوده رها نمی شدند و به تجربه محققین قبلی اضافه می کردند؛ حتی نتایج تحقیقات چند گروه خاص مانند تیم تحقیقاتی دانشگاه استنفورد، شایسته قدردانی ویژه ای بود؛ چراکه این تیم با ادامه ی انجام عمل پیوند قلب به رهبری دکتر نورمن شاموی، در میان یأس سایر مؤسسات، نقش مؤثری را در این عرصه ایفا کردند؛ در واقع ، عمدتاً به دلیل تعهد این تیم بود که پیوند قلب به یک گزینه درمانی استاندارد برای بیماری های قلبی حاد شناخته شد.
در حال حاضر، تنها میزان فراهم آوری قلب اهداکننده هاست که تعداد جراحی های پیوند قلب در سراسر جهان را محدود می کند.
در دهه 1960، جراحان توانایی مقابله با مشکلات قلبی که تا آن زمان غیرقابل درمان بودند، را به دست آوردند تا آنجا که در سال 1964، تیم جراحان خانم جکسون برای اولین بار قلب یک شامپانزه را به یک مرد درحال مرگ پیوند زدند؛ قلب پیوندی تا یک ساعت و نیم پس از جراحی می تپید اما کوچکتر از آن بود که بتواند بیمار را زنده نگه دارد. این شکست به جراحان ثابت کرد که برای به دست آوردن موفقیت طولانی مدت در پیوند قلب تنها می توانند از قلب یک انسان برای
انسانی دیگر استفاده کنند.
کریستین بارنارد
اولین پیوند قلب (1967): در 3 دسامبر سال 1967، یک جراح اهل آفریقای جنوبی به نام کریستین برنارد اولین پیوند موفق قلب را بر روی یک بیمار 53 ساله به نام لوئیس واشکانسکی انجام داد اما، داروهای مصرفی او برای جلوگیری از عملکرد سیستم ایمنی بدن در مقابل قلب پیوندی ، توانایی جسمی او را برای مبارزه با بیماری های دیگر از بین برده بود. به همین دلیل او هجده روز بعد از عمل به دلیل التهاب هر دو ریه درگذشت.
در سال 1984، برای اولین بار در جهان، پیوند موفق قلب کودکان در کلمبیا بر روی یک پسر چهار ساله انجام شد و در سال 1989 قلب دیگری به او پیوند شد که باعث شد او تا به امروز به زندگی خود ادامه دهد.
در دهه 1970، توسعهی داروهای جلوگیری از پس زدن، میزان موفقیت پیوند را بیشتر کرد.
دکتر بارنارد به انجام عمل پیوند ادامه داد؛ تا اینکه در اواخر دههی 1970 بسیاری از بیماران او تا پنج سال با قلب جدید خود به زندگی ادامه میدادند؛ تا به امروز عمل پیوند قلب همچنان با موفقیت انجام می شود، اما پیدا کردن اهداکننده مناسب امری بسیار دشوار است.
جراح فرانسوی متیو ژبولای (1913-1860) در لیون برای اولین بار کلیه یک حیوان را به انسان پیوند زد؛ او در سال 1906، پیوند کلیه ی چپ یک خوک را به آرنج چپ یک زن مبتلا به سندرم نفروتیک انجام داد که اولین پیوند کلیه از حیوان به انسان محسوب می شد. هرچند این کار به دلیل ترومبوز عروقی در ابتدا شکست خورد، سه سال بعد یعنی در سال 1909، ارنست آنگر (1938-1875) در برلین، پیوند کلیه ی میمون به یک دختر که به علت نارسایی کلیوی در حال مرگ بود را انجام داد؛ پس از پیوند هیچ ادراری تولید نشد و آنگر به این نتیجه رسید که مانع بیوشیمیایی، حل نشدنی است.
سال 1936: اولین پیوندهای انسانی
"ورونی یو یو" در اوکراین بین سالهای 1933 تا 1949 شش پیوند کلیهی انسان به انسان را انجام داد ( در آن زمان کلیه به ران پیوند زده می شد).
اولین پیوند موفق کلیهی انسان در سال 1933 توسط ورونی و همیلتون در سال 1984 انجام شد. گیرنده یک زن 26 ساله بود که پس از خوردن کلرید جیوه برای اقدام به خودکشی به خاطر نارسایی شدید کلیه (کمای اورمیک) بستری شد. ورونی کلیه را از بدن یک مرد 60 ساله که به علت شکستگی قاعده جمجمه مرده بود، 6 ساعت پس از مرگ، برداشت و از آنجایی که کلیه از گروه خونی ناسازگار B به O پیوند زنده شده بود، گیرنده بدون دفع ادرار 48 ساعت بعد فوت کرد اما در کالبد شکافی 2 روز بعد، انسدادی در عروق دیده نشد. همچنین در هیچ یک از شش پیوند او، کلیهها هیچ عملکرد قابل توجهی نداشتند.
طبق گزارشاتی که از گروث در سال 1972 و هیوم و مریل در سال 1935 در دست است، تلاش های پراکنده بیشتری در زمینه پیوند کلیه ی انسان به انسان طی 15 سال بعد بدون توجه به راهکاری مؤثر برای سرکوب سیستم ایمنی انجام شده است.
سال1949 : نیروی دریایی ایالات متحده اولین بانک بافت ایالات متحده را در Bethesda مریلند تأسیس کرد.
سالهای 1945 تا 1953 : اولین پیوند موفق کلیه
به سختی می توان نام یک جراح خاص را به عنوان انجام دهنده ی نخستین پیوند موفق کلیه بیان کرد؛ در واقع این افتخار متعلق به سه پیشگام این عرصه در سال 1945 است ، چارلز هافنگل ( جراح ارشد )در بیمارستان "پیتر بنت بریگهام" در بوستون، ارنست لندشتاینر ( رزیدنت اورولوژی) و دیوید هیوم (1917-1973؛ (رزیدنت و دستیار جراح). ضمن این که ارنست لندشتاینر پسر کارل لندشتاینر برنده جایزه نوبل بود که روش مدرن طبقه بندی گروه های خونی را ابداع کرده بود.
از آنجایی که در آن زمان هنوز امکان دیالیز فراهم نبود، آنها تصمیم گرفتند برای نجات جان بیمار، با برداشت کلیه از یک بیمار مسن که حین عمل جراحی فوت کرده بود، پیوند کلیه را انجام دهند. آنها یک زن 29 ساله با نارسایی حاد کلیه را به اتاق درمان در انتهای سالن منتقل کردند و با استفاده از دو لامپ قابل انعطاف برای نور، کلیه اهداکننده را به عروق آرنج زن متصل کردند؛ به طوری که کلیه بیرون از پوست باقی ماند؛ پس از آن، کلیه را با یک کیسه پلاستیکی پوشاندند و مشاهده کردند که ادرار بیمار به داخل ظرف تعبیه شده، ریخته می شود. این پیوند ابتدایی، تنها چهار روز به طول انجامید که طی آن عملکرد کلیه های بیمار بهبود یافت و از مرگ نجات پیدا کرد. این عمل، احتمالاً اولین پیوند از اهداکننده مرگ مغزی در خارج شکم بود که تا حدی موفق محسوب میشد.
دیوید هیوم ( 1917-1973) - بوستون
5 سال بعد در سال 1950، اولین پیوند موفقیت آمیز داخل شکمی کلیه بر روی فردی با بیماری مزمن کلیه انجام شد. این پیوند در 17 ژوئن توسط ریچارد لاولر (1982-1895) در شیکاگو انجام شد. وی کلیه فردی با بیماری سیروز را که در اثر بیماری کبدی فوت شده بود از بدن وی خارج کرد و آن را در بدن بیماری 44 ساله به نام روث تاکر قرار داد که به بیماری کلیوی پلی کیستیک مبتلا بود (همزمان یکی از کلیه ها را خارج کرد) (لاولر 1950). این جراحی در بیمارستان "لیتل کامپنی آو مری" واقع در شیکاگو انجام شد. لاولر در مصاحبه ای پس از جراحی در مورد فرد اهدا کننده چنین گفت: "اهدا کننده به اندازه کافی مناسب نبود ولی بهترین موردی بود که ما پیدا کردیم".
ریچارد لاولر(1896-1982) - شیکاگو
در کمال تعجب همگان، این کلیه حدود 53 روز در بدن بیمار کار کرد. پس از 10 ماه چروکیده شده، تغییر رنگ داده و پس زده شد، بنابراین آن را از بدن بیمار خارج کردند. بیمار به مدت 5 سال بعد هم زنده ماند.
لاولر ضمن تحمل این رسوایی و گاهی اوقات انتقادات شدید همکاران خود، هرگز عمل پیوند دیگری انجام نداد. وی با نامه هایی از سوی پزشکان که درخواست آموزش از وی را داشتند و نیز بیمارانی که به دنبال خدمات او بودند محاصره شده بود. اما هرگز عمل پیوند کلیه دیگری انجام نداد و در سال 1979 این طور اظهار داشت که" من فقط میخواستم این کار آغاز شود."
در دهه 1950 و اوایل دهه 60، گروهی از جراحان پیوند فرانسوی (که تحت عنوان "باشگاه پیوند فرانسوی" شناخته شده بودند)، به دستاوردهای مهمی رسیدند.
طی یک دوره 12 روزه ی تاریخی در ژانویه 1951، رنه کوس و چارلز دی باست (در پاریس) ومارکو سرول (در استراسبورگ) اولین پیوند کلیه را در فرانسه انجام دادند؛ و اولین بار از شیوه ی پیوند کلیه فوق صفاقی استفاده کردند که این روزها رایج است و شیوه "کوس" نامیده میشود؛ جالب اینجاست که دی باست و سرول آلوگرافت های کلیوی خود را از اهدا کننده محکوم به گیوتین به دست آوردند؛ در حالیکه کوس از کلیه ای استفاده کرد که بنا به اهداف درمانی از بدن بیمار دیگری خارج شده بود؛ اما در مجموع 9 بیمار تحت عمل پیوند قرار گرفتند و همه 9 نفر پیوند را پس زدند. وی در انتشارات معروف رنه کوس در "مم آکاد چر" (1951) اظهار داشت: "در مورد برخی از موارد آلوگرافت های کلیوی در انسان ها، با توجه به میزان دانش فعلی بشر، تنها روش منطقی، جایگزینی کلیه بین دوقلو های همسان می باشد" که مفهوم پس زدن پیوند مربوط به ایمنی در این نقطه از تاریخ را به وضوح مشخص کرد .
در سال 1951، گوردون موری (1894-1976) در تورنتو، با استفاده از تکنیک هتروتوپ (موری، 1954) یک سری پیوند کلیه از 4 اهدا کننده مرگ مغزی انجام داد که در آن، تیم جراحی عبارت بود از پرستار ریتا اسمیت ، پزشک متخصص بیهوشی استفان او لین، و رزیدنت ویلیام لافید. در این رویداد ، هم اهدا کننده و هم گیرنده در اتاقی مشترک یعنی اتاق عمل شماره 3 بیمارستان عمومی تورنتو، در حالی که به وسیله یک پرده از هم مجزا شده بودند، تحت عمل جراحی قرار گرفتند. از بین 3 گیرنده، با تولید ادرار و بهبود در بیوشیمی سرم، بیشترین مدت زمان زنده ماندن 12 روز بود.
در تاریخ دوم می 1952، چهارمین بیمار موری یک خانم 26 ساله بود که 18 ماه قبل تشخیص داده شده بود که به بیماری نفریت مزمن مبتلا ست. بیمار همراه با از بین رفتن ورم ها بهبود چشمگیری از خود نشان داد، تا حدود 21 سال بعد شرایط مطلوبی داشت و کلیه هرگز از بدنش خارج نشد. طبق گزارش وی به این مجله، موری تصدیق نمود که این یکی از اولین موفقیت های بلند مدت در زمینه پیوند کلیوی خواهد بود.
جوزف موری و تیم وی در حال اولین پیوند کلیه موفق در سال 1954
مرحله برجسته و مهم دیگری در تاریخ پیوند کلیه، دو روز قبل از کریسمس سال 1954 اتفاق افتاد. در بیمارستان پیتر بنت بریگهام اتفاقی رخ داد که خط مشی پیوند کلیه را تغییر داد. ریچارد هریک، فردی 24 ساله با بیماری کلیوی مزمن و فشار خون شدید و گلومرولونفریت به همراه یک دوقلوی همسان به نام رونالد، به همراه پزشک خود دیوید میلر به بیمارستان بریگهام مراجعه نمود. در 23 دسامبر سال 1954، یکی از کلیه های رونالد توسط اورولوژیستی به نام هارتول هریسون از بدن وی خارج و توسط جوزف موری به لگن ریچارد، برادر دوقلوی همسان او پیوند شد (موری، 1955). شایان ذکر است که پزشک نفرولوژیست این جراحی ، جان مریل نام داشت. همچنین آناستوموز عروق در ساعت 11:15 صبح به پایان رسید و عمل به مدت 5 ساعت و نیم به طول انجامید.
اولین پیوند موفق کلیه انسان به انسان که در آن گیرنده و اهداکننده عضو، دوقلو بودند.
در پیوندی که پیش از این از مادر به فرزند در فرانسه صورت گرفته بود، تلاشی برای نگهداری ایزوگرافت انجام نشده بود؛ اگرچه علی رغم 82 دقیقه ایسکمی گرم، پیوند بالافاصله کار کرد. کلیه به مدت 8 سال کار کرد و این در حالی بود که وقتی ریچارد هریک در اثر انفاکتوس میوکارد فوت کرد، گلومرولونفریت وی عود کرده بود. به گفته مریل، گام جسورانه در بهره برداری از اصل هویت ژنتیکی برای کل پیوند اعضا توسط پزشک پیوند، یعنی دیوید میلر از بیمارستان خدمات بهداشتی بوستون برداشته شد (مریل ، 1956). این اولین موفقیت بلند مدت در زمینه پیوند کلیوی از فرد زنده بود. بالافاصله بعد از این موفقیت در بوستون، پیشرفت در انگلستان آغاز شد. اولین پیوند از اهداکننده مرگ مغزی که البته ناموفق بود در سال 1955 در بیمارستان مریز استریت انگلستان انجام شد. این عمل توسط چارلز راب (2001-1913) و ویلیام جیمز وبستر ((1918 – 2008، از همر اسمیت انجام شد .
در سال 1959، گوردون موری (تورنتو) اولین پیوند موفق را بر روی خواهر و برادری غیر دوقلو انجام داد. مجددا در سال 1959، جوزف موری نشان داد که از پرتوافکنی کل بدن که اثر کشندگی کمتری دارد می توان در اولین پیوند دوقلوی ناهمسان (برادرانه) در امریکا استفاده کرد (مریل،1960). در ژانویه سال 1960، اولین پیوند موفقیت آمیز کلیه بین خواهر و برادر غیر دوقلو در بیمارستان فوچ شهر سورنز فرانسه توسط تیمی به سرپرستی رنه کوس انجام شد (کوس،1962).
این پیشرفت همچنین در انگلستان هم صورت گرفت. در جولای سال 1959 اولین پیوند موفق کلیه از اهداکننده مرگ مغزی در انگلستان توسط اورولوژیستی به نام فرد پیتر رپر در شهر لیدز انجام شد. تیم جراحی شهر لیدز از سیکلوفسفامید به عنوان تضعیف کننده سیستم ایمنی استفاده کردند. پیوند 8 ماه دوام آورد و پس از آن در اثر عفونت ویروسی فوت کرد. در 30 اکتبر 1960، اولین پیوند موفقیت آمیز کلیه از فرد زنده در انگلستان بر روی دوقلوهای همسان انجام شد. مایکل وودراف (2001-1911) عمل هاروست را بر روی یک مرد سالخورده بیمار که 49 سال داشت، انجام داد، و جیمز راس آن را به گیرنده عضو، پیوند زد (وودراف، 1961) . پس از آن بیمار در 15 سپتامبر 1960 با بیماری کلیوی مزمن پیشرفته توسط دکتر روبرتسون از بیمارستان لیث به درمانگاه رویال اینفریمری ادین بورگ برگردانده شد. در پی این عمل های جراحی موفق، اهدا کننده کلیه، پیشه خود را 3 هفته بعد از عمل جراحی از سر گرفت. گیرنده عضو هم بعد از 15 هفته به سرکار خود برگشت. ضمن اینکه گیرنده قبل از اینکه در اثر یک بیماری نامرتبط فوت کند، به مدت 6 سال زندگی کرد.
تاریخچهی پیوند روده، به سال 1959 باز میگردد هنگامی که تیم جراحی دانشگاه مینسوتا به رهبری Richard C.lillehei اولین عمل پیوند موفقیتآمیز روده به سگ را گزارش کردند.
5 سال بعد، Ralph Deterling در بوستون اقدام به اولین پیوند روده درانسان کرد که موفقیتآمیز نبود و طی 2 دهه بعد تمام تلاشها جهت پیوند روده در انسان منجر به شکست میشد و بیماران به علت عوارض تکنیکال، سپسیس و پسزدگی گرافت میمردند.
در سال 1989، Goulet و همكاران، نخستین پیوند روده كوچك با بقای طولانی مدت را انجام دادند.
در همان زمان، Grant و همکاران، اولین پیوند ترکیبی از کبد و روده کوچک را گزارش کردند.
تاریخچه سرکوب سیستم ایمنی
1965-1960: عصر سرکوبی سیستم ایمنی
در نوامبر سال 1960، اولین پیوند موفقیت آمیز کلیه از فرد زنده برای خواهر و برادری غیر دوقلو در انگلستان توسط هوپ ول انجام شد.
تعریف کلمهی موفقیت در این اولین پیوندهای انجام شده کار سختی بود؛ چراکه بیمار پس از هفت هفته فوت کرد. همچنین در سال 1960، ویلارد گودوین در دانشگاه کالیفرنیای لس آنجلس، شروع به استفاده از کورتیکو استروئیدها به عنوان یک کمک برای درمان نمود. اما اینکه سرکوب سیستم ایمنی نیازمند کار بیشتری بود، بدیهی به نظر می رسید.
رویداد بزرگ بعدی در این عرصه در سال 1962 رخ داد، زمانی که کلین و موری برای اولین بار از آزتیوپرین به عنوان سرکوب کننده ی سیستم ایمنی استفاده کردند؛ وقتی تیم موری در بوستون شروع به استفاده از آزتیوپرین کردند، در ابتدا با نتایج ضعیفی روبرو شدند؛ اما سومین بیماری که تحت درمان با آزتیوپرین قرار گرفت، و در آوریل سال 1962 پیوند از اهداکننده ی مرگ مغزی را تجربه کرد، نتیجه بسیار بهتری را به نمایش گذاشت؛ او به مدت یک سال زنده ماند تا اولین آلوگرافت کلیوی از اهداکننده مرگ مغزی در امریکا باشد که به مدت طولانی زنده مانده است؛ به دنبال این رویداد مهم، موفقیت اصلی گوردون موری در کانادا نیز در سال 1952 به وقوع پیوست که طی آن جوزف موری موفقیت آن سال را پیش زمینه ای مفید برای کنفرانسی که بعدها در آن سال برگزار شد، مطرح نمود.
در سال 1963، توماس استارزل برای اولین بار از ابتدای شروع پیوند با موفقیت از پردنیزولون و آزیتوپرین استفاده نمود که این امر طلیعه عصر جدیدی از "درمان دوگانه" مؤثر در جراحی پیوند بود؛ استارزل قصد داشت اولین پیوند کبد جهان را در همان سال انجام دهد؛ در این میان کیلن نیز در استفاده از سیکلوسپورین در پیوند کلیه پیشرو بود. کیت ریمتزما (2000-1925)، اولین نفری بود که نشان داد اعضای غیرانسانی را هم می توان به انسان پیوند زد و این اعضا برای مدت قابل توجهی در بدن انسان فعالیت طبیعی خود را انجام می دهند.
در سال 1963 و 1964، در دانشگاه تولین در نیواورلئان، ریمتزما در اولین پیوند شامپانزه به انسان، کلیه های شامپانزه را به 5 بیمار پیوند زد. گیرندگان (براثر عفونت) بین 18 تا 63 روز بعد از دریافت کلیه شامپانزه فوت کردند. پس از آن در سال 1964، ریمتزما کلیه یک شامپانزه را به یک معلم 23 ساله پیوند زد. وی به مدت 9 ماه با این کلیه زندگی کرد تا زمانی که تسلیم عفونت بسیار شدید شد. در اواخر سال 1963، تمام اطلاعات مفید در کنفرانسی در نزدیکی واشنگتن دی سی مورد بحث قرار گرفت.
حدود 25 شرکت کننده فعال در اتاقی کوچک و گرم در ساختمانی قدیمی در موسسه ملی بهداشت دور هم جمع شدند. 13 پزشک (2 نفر از فرانسه ، 5 نفر از انگلستان، و 6 نفر از آمریکا) یافته های کلی خود را از 216 دریافت کننده آلوگرافت های کلیوی ارائه دادند. نتایج خوب نبود. 52% از کلیه گرافت های دریافت شده از اهداکنندگان دارای نسبت خویشاوندی و %81 دریافت کنندگان کلیه از اهداکنندگان فاقد نسبت و یا مرگ مغزی، فوت کرده بودند.
جوزف موری از این وقایع نتیجه گرفت که "گرچه آغاز موفقیت بالینی در زمینه پیوند، امری مسلم است، اما در ارتباط با سرنوشت نهایی این بیماران باید مراقبت های ویژه ای را برای آنها در نظر گرفت. پیوند کلیه هنوز هم به طور آزمایشی انجام می شود. و یک روش درمانی به حساب نمی آید".
باوجود این نتیجه گیری، گروه ها به تحقیقات خود ادامه داده و پیشرفت بسیار سریعی از خودشان دادند تا سال 1965، میزان بقاء 1 ساله کلیه های آلوگرافتی از اهدا کننده های زنده به 80% و از اهدا کننده های فوت شده به 65% برسد.
در این میان میزان مرگ و میر قابل توجهی هم رخ داد که برگشتی به دیالیز برای آنها وجود نداشت؛ جالب اینجاست که میزان بقای یک ساله ی گرافت در دوره مدرن هم تغییر چندانی نکرد (به ترتیب 95% و 85%) و تکنیک های جراحی هم عمدتاً مشابه دوران ابتدایی است (1965- 1943). بنابراین، عملکرد نامحدود اعضای پیوندی بدون سرکوبی سیستم ایمنی یا با سرکوبی کم سیستم ایمنی (با تمام پیچیدگی هایش) هدف نسل های آینده باقی ماند.
به عبارت دیگر، مسائل دیگر مربوط به پیوند، به جز جراحی، مثل سرکوب سیستم ایمنی، هماهنگی بافت و فراهم آوری و نگهداری عضو اعضا در قرن 21 نیز به حد تعالی خود نرسیده است.
مروری خلاصه بر تاریخ های مهم پیوند اعضا در جهان:
سال 1668: اولین پیوند استخوان موفق توسط Job van Meeneren هلندی (استخوان جمجمه ی سگ برای ترمیم نقص در جمجمه انسان)
سال 1822: اُتوگرافت تازه پوست، توسط Berger
سال 1868: آلوگرافت تازه پوست، توسط Jacques Louis Reverdin، جراح سوئیسی
سال 1869: اولین پیوند پوست مدرن توسط پزشک سوئیسی Jacques-Louis Reverdin در پاریس
سال 1878: نخستین پیوند موفق استخوان از انسان به انسان توسط Sir William Macewen
سال1880: اولین اُتوگرافت بالینی استخوان ، توسط William Macewen سوئدی
سال1883: اولین پیوند تیرویید توسط کوچر
سال 1905: اولین عمل پیوند قرنیه در جهان توسط Eduard Zirm اتریشی
سال 1908: پیوند مفصل کاداوریک زانو ، توسط Eric Lexer
سال 1911: اولین استفاده از بافت ورید همولوگ در بازسازی شریان، توسط Yamanouchi
سال 1912: دریافت جایزه ی نوبل توسط پیشکسوت پیوند، Alexis Carrel، به دلیل فعالیت vascular anastomoses و پیوند اعضا
سال1954: اولین پیوند کلیه (دو برادر دوقلو) توسط دکتر Joseph E. Murray ، در بیمارستان Peter Brent Brigham ، بوستون ، ماساچوست
سال1955: اولین آلوگرافت قلب تازه توسط دکتر Gordon Murray
سال 1956: آلوگرافت وریدی منجمد برای بای پس استخوان ران توسط دکتر Shaw و دکتر Weelock.
سال 1960: دریافت جایزه ی نوبل توسط ایمونولوژیست بریتانیایی Peter Medawar، برای کشف تحمل ایمنی اکتسابی
سال1962: نخستین پیوند دریچهی قلب تازه توسط Sir Brian Barrett-Boyes (نیوزیلند) و دکتر Donald Ross (بریتانیا).
سال 1962: برای اولین بار اعضایی مثل کلیه، کبد، ریه ها از فرد مرده برای پیوند برداشت شد.
سال 1967: نخستین پیوند قلب موفق توسط Christiaan Barnard جراح آفریقای جنوبی
سال ۱۹۶۷: اولین پیوند موفق کبد توسط توماس استارزل (دنور، ایالات متحده آمریکا)
سال 1968: نخستین پیوند موفق مغز استخوان توسط Robert A. Good در میناپولیس
سال 1969: اولین پیوند موفق پانکراس توسط Lillehi و Kelly در میناپولیس
دهه 1970: اولین استفاده از دریچه های قلبی منجمد (یخ زده) توسط دکتر Mark O’Brien (استرالیا) و دکتر William Angell (مرکز پزشکی استنفورد ، پالو آلتو ، کالیفرنیا).
سال 1972: معرفی آلوگرافت های cryopreserved پوست توسط Wilmut و Whittingham
سال 1973: استفاده از آلوگرافت وریدی رمزنگاری شده ، توسط دکترDent و دکتر Weber
سال1976: کشف داروی سیکلوسپورین به عنوان سرکوب گر سیستم ایمنی توسط J. F. Borel (در سال 1983 این دارو برای استفاده بالینی به منظور جلوگیری از رد پیوند تایید گردید)
سال 1982: اولین پیوند قلب مصنوعی توسط جراح قلب و عروق William DeVries
سال 1983: اولین پیوند موفق ریه توسط Joel Cooper در تورنتو
سال 1986: اولین پیوند موفق دو ریه توسط Joel Cooper در تورنتو
سال 1988: پیوند موفقیت آمیز Split-Liver توسط Pichlmayr در آلمان و Bismuth در فرانسه به طور همزمان
سال 1989: اولین پیوند روده کوچک توسط Olivier Goulet
سال 1990: اولین پیوند ریه از اهداکننده ی زنده، توسط Vaughn Starnes در دانشگاه استنفورد
سال 1990: دریافت جایزه نوبل پزشکی توسط دکتر جوزف موری (اولین عمل پیوند کلیه)
سال 2005: اولین پیوند موفق پارشیال صورت توسط Bernard Devauchelle
سال 2008: اولین پیوند کامل دوبازو توسط Edgar Biemer ، Christoph Hohnke و Manfred Stangl در دانشگاه فنی مونیخ آلمان.
سال 2008: نخستین پیوند نای انسان با استفاده از سلولهای بنیادی خود بیمار ، توسط Paolo Macchiarini در بارسلون ، اسپانیا.
سال 2010: اولین پیوند کامل صورت ، توسط دکتر Joan Pere Barret و تیم وی در بیمارستان Universitari Vall d'Hebron در بارسلونای اسپانیا.
سال 2011: اولین پیوند موفق دو پا توسط دکتر Cavadas و تیم وی در بیمارستان La Fe در والنسیای اسپانیا
سال 2014: اولین پیوند موفق آلت تناسلی انسان ، در بیمارستان دانشگاهی تایگربرگ در کیپ تاون، آفریقای جنوبی
بخش پایانی:
در سالهای اخیر، علیرغم انجام پیوندهای مختلف، لیست انتظار اعضای پیوندی به دلیل شیوع بیماریهای مزمن، دائما در حال افزایش میباشد.
در جدول 1، آمار جهانی تعداد فراهمآوری و پیوند اعضا و بیماران لیست انتظار سالهای 2011 تا 2018 به صورت نمودار نمایش داده شده است.
نکته: این اطلاعات شامل پیوند از افراد زنده و فوت شده میباشد.
اطلاعات تعداد فراهم آوری و پیوند اعضا و بیماران لیست انتظار سالهای 2011 تا 2018 از افراد زنده و فوت شده -
Data from optn.transplant.hrsa.gov and OPTN/SRTR Annual Report
ایران
گرچه در نوشتههای بزرگان و شخصیتهای برجستهی پزشکی قدیم ایران، از جمله حکیم بوعلی سینا و اسمعیل جرجانی، اشاراتی وجود دارد که میتواند بهعنوان اولین برداشت مبهم از مسئلهی انتقال اعضا باشد، ولی پیوند اعضا به مفهوم مدرن و کنونی آن یعنی جایگزینی یک عضو با عضو مشابه، در طب ایران در سال 1314 با انجام پیوند قرنیه توسط استاد صاحبنام جراحی چشم و پایهگذار چشمپزشکی مدرن ایران، شادروان دکتر شمس در تهران انجام شد و با آموزش دستیاران و جراحان چشم در این بخش ادامه یافت؛ به دنبال آن و با کمی فاصله، دکتر خدادوست ،استاد جراحی چشم دانشگاه شیراز، به صورت فعال و چشمگیری این کار را دنبال کرد و پیوند قرنیه که سخت موردنیاز بسیاری از بیماران بود، از آن پس در اکثر بخشهای جراحی چشم کشور قابل انجام و ارائه شد؛ در اینجا لازم است به نقش ارزشمند دکتر حمید سجادی ،استاد چشم دانشگاه شهید بهشتی، در دوران پس از انقلاب نیز اشاره شود.
سالانه حدود ۷ تا ۸ هزار پیوند قرنیه در کشور انجام می شود و هیچ بیماری در صف پیوند قرنیه وجود ندارد. حداکثر سه روز بعد از مراجعه بیمار به پزشک، قرنیه تحت عمل جراحی قرار می گیرد.
دکتر سید محمد سنادیزاده
اولین پیوند کلیه ایران در سال 1347 در بیمارستان نمازی دانشگاه علوم پزشکی شیراز توسط دکتر سنادی زاده، استاد این دانشگاه، انجام شد؛ که بهعنوان یک واقعه مهم، بازتاب وسیعی در رسانههای درونمرزی پیدا کرد و موجب شد این عمل در همین دانشگاه و همچنین در بیمارستانهای دانشگاه تهران انجام شود؛ و به این ترتیب از سال 1347 تا سال 1357 نزدیک به 80 مورد پیوند کلیه انجام شد؛ بدون آنکه برنامه ی سازمانیافته و منظمی جهت انجام عمل پیوند کلیه و تربیت تیمهای جدید تدوین شود.
در طول این دهه (58 – 57)، تعداد بیشتری بیمار نیازمند کلیه (نزدیک به چهارصد نفر)، با صرف هزینههای سنگین و تحمل شرایط غربت و انتظار طولانی در خارج از ایران (بهویژه در انگلستان)، پیوند کلیه دریافت کردند.
اکثر کلیههای مورد استفاده برای پیوند در آن زمان، با قیمت گزاف از شبکه یوروترانسپلانت خریداری میشد؛ که در مواردی سبب انتقال بیماری و مرگ بیماران گیرندهی کلیه میگردید.
با شروع تحولات اجتماعی گستردهی وسیع سال 1357 و شرایط انقلابی درایران و مهاجرت بسیاری از افراد، از جمله جراحانی که موارد پیوند را انجام میدادند، عمل پیوند کلیه درایران بهکلی متوقف شد و با شرایط متشنج اجتماعی و درپی آن، حمله ارتش عراق به ایران و شروع جنگ هشت ساله، موقتاً به بوته فراموشی سپرده شد.
بهزودی در اثر فشار تحریمها و کمبود شدید لوازم طبی و دارویی که کلاً از خارج تامین میشد، بخشهای همودیالیز دچار مشکل جدی در تأمین نیازهای خود شدند و مشکل به حدی بالا گرفت که در بعضی مراکز از جمله رشت و همدان به دلیل عدم دسترسی به دیالیز، مرگ دسته جمعی تعداد زیادی بیمار، وجدان عمومی را جریحهدار کرده و موجب نگرانی شدید شد؛ در چنین وضعی، علیرغم سایه شوم جنگ بر مملکت و اختصاص تقریباً تمامی امکانات درمانی مملکت به مجروحین جنگی، تنها راه نجات این بیماران انجام پیوند کلیه در ایران بود.
جالب است این نکته ذکر شود که حتی پیشنهاد انجام عمل پیوند کلیه، موجب تعجب و حیرت بسیاری ،حتی همکاران پزشک، میشد و طرح این موضوع بهعنوان یک عمل لوکس و فانتزی در اوضاع و احوال موجود برایشان غیر منتظره و عجیب مینمود.
در چنین شرایطی، راقم این سطور که قبلاً در آمریکا در شهر دیتون ایالت اهایو عمل پیوند کلیه را شروع کرده و بخش آن را چند سال اداره کرده بود، غریبانه و به تنهایی عمل پیوند را با امکانات بسیار ابتدایی در آذرماه سال 1362 در بیمارستان شهید مصطفی خمینی و همراه با انجام جراحیهای مجروحان جنگی شروع کرد.
در اولین عمل، کلیهی یک برادر به خواهر 21 سالهی او پیوند شد و خوشبختانه کلیه بدون عارضه، فعالیت رضایت بخشی را شروع کرد؛ در آن زمان ایموران و پردنیزولون در دسترس بود که مورد استفاده قرار گرفت و بیمار و اهداکننده کلیه هر دو شادمان و باحال عمومی بسیار خوب مرخص شدند؛ پس از آن چند مورد مشابه پیوند به همین ترتیب انجام شد و با جلب توجه همکاران نفرولوژیست و اظهار علاقه آنها به مشارکت در طی سالهای 1361 تا 1363 تعداد 50 عمل پیوند کلیه در بیمارستانهای مختلف از جمله شهید مصطفی خمینی، سامان، شرکت نفت، شهید رهنمون کنونی و بیمارستان طالقانی انجام شد و با تحلیل نتایج بسیار رضایتبخش آن، برنامه اساسی پیوند کلیه در ایران طراحی شد و اصول آن از جمله لزوم انجام عمل پیوند در بیمارستانهای دانشگاهی، آموزش گسترده تیمهای پیوند و استفاده از اهداکننده ی فامیل ، طراحی و برای اولین بار در سال 1363 در بیمارستان هاشمینژاد به مورد اجرا گذاشته شد؛ و از همان آغاز کار ، همکاران علاقمند جهت آموزش در این برنامه پذیرفته شدند و پایه کار برای شروع اعمال پیوند در شهرستانها از جمله شیراز و اصفهان و سایر شهرها گذاشته شد.
لازم به ذکر است که در شروع این برنامه تبلیغات منفی بسیار وسیعی از طرف شبکههای معرفی بیمار به خارج و به خصوص انگلستان که منافع مالی آنها به خطر افتاده بود به راه افتاد؛ ولی موفقیت درخشان عملهای پیوند، این تبلیغات را خنثی و منتفی کرد و هرروز نامهای جدیدی به فهرست متقاضیان پیوند کلیه در ایران، افزوده میشد.
دکتر ناصر سیمفروش مؤسس دومین مرکز پیوندکلیه در بیمارستان لبافی نژاد
در سال 1364 دومین مرکز پیوند کلیه در بیمارستان لبافی نژاد به همت دکتر ناصر سیم فروش به راه افتاد و یک سال بعد، اولین مورد پیوند کلیه از اهداکننده ی غیر فامیل در این مرکز انجام شد . درحال حاضر حدود 35 مرکز پیوند کلیه در ایران وجود دارد و هرسال بین 3000-2500 پیوند کلیه در سراسر مملکت انجام میشود.
با توجه به افزایش افراد نیازمند پیوند و لزوم پیوندهایی غیر از کلیه مانند قلب و ریه و کبد، لازم بود درجهت استفاده از اعضای افراد مرگ مغزی اقداماتی انجام شود.
در ابتدا در تاریخ 31/2/1368 در پاسخ سؤال نویسنده این سطور از محضر حضرت امام خمینی (ره) فتوای مرگ مغزی از طرف ایشان به عنوان اولین فقیه شیعه صادر شد؛ ولی لازم بود قانون مرگ مغزی نیز به تصویب برسد؛ زیرا فتواها عموماً در دادگاهها قابل استناد نیستند.
جالب است که این قانون دو بار درمجلس شورای اسلامی با استدلالهای سطحی و غالباً بیاساس رد شد؛ ولی بالاخره به تصویب رسید و راه برای انجام انواع پیوندها و گسترش پیوند کلیه هموار شد.
پیوند مغز استخوان در سال 1370 توسط دکتر قوام زاده استاد دانشگاه تهران آغاز شد و در مرکزی که توسط نامبرده پایهگذاری شد، و تا پایان سال 1398 شمار پیوندهای مختلف مغز استخوان در کشور به 12367 پیوند رسیده است.
همچنین اولین پیوند موفق روده باریک در چهاردهم اردیبهشتماه سال 1371 توسط اینجانب ،دکتر ایرج فاضل، در بیمارستان آیت ا... طالقانی انجام شد.
اولین پیوند موفق کبد درایران در روز چهاردهم خردادماه سال 1372 توسط دکتر ملک حسینی، استاد دانشگاه شیراز انجام گرفت و از آن زمان، دانشگاه شیراز بهعنوان یک مرکز موفق پیوند کبد به فعالیت گسترده خود ادامه داده است.
اولین پیوند موفق قلب در تیرماه سال 1372 توسط دکتر حسین ماندگار در بیمارستان شریعتی دانشگاه تهران انجام شد و درحال حاضر این عمل در پنج مرکز مختلف انجام میشود.
دکتر ایرج فاضل |
دکتر سید علی ملک حسینی | دکتر حسین ماندگار |
در سال 1374 انجمن علمی پیوند اعضای ایران تاسیس شد.
در سال 1379، نخستین پیوند ریه توسط دکتر سید حسین احمدی در بیمارستان امام خمینی تهران، انجام شد.
در همان سال، نخستین مرکز پیوند ریه ی ایران در بیمارستان دکتر مسیح دانشوری دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، با همت خانم دکتر کتایون نجفی زاده (فوق تخصص بیماری های ریوی)، که در آن سال پس از تحصیل این رشته در کانادا، به ایران بازگشته بودند، و دکتر عزیزالله عباسی (فوق تخصص جراحی قفسه سینه) تأسیس و این فرایند ادامه یافت.
دکتر عزیزالله عباسی | دکتر کتایون نجفی زاده | دکتر سید حسین احمدی |
اولین پیوند پانکراس توسط دکتر نیک اقبالیان در فروردین ماه سال 1385 در دانشگاه شیراز انجام شد و با موفقیت ادامه یافت.
دکتر سامان نیک اقبالیان
در طی سالهای اخیر توجه و کوشش زیادی برای استفاده هرچه بیشتر از اعضای افراد مرگ مغزی برای نجات جان بیماران نیازمند صورت گرفته و امید میرود با ادامه این تلاشها استفاده از کلیه اهداکنندگان زنده غیر فامیل و فروش عضو هرچه کمرنگتر و محدودتر شده و با ارگانهای قربانیان مرگ مغزی جایگزین شود.
خلاصه:
ردیف | موضوع | تاریخ |
1 | اولین پیوند کلیه | 1347 |
2 | فتوای حضرت امام خمینی (ره) در مورد پیوند اعضا از افراد مرگ مغزی | 1368 |
3 | فتوای مقام معظم رهبری در مورد پیوند اعضا از افراد مرگ مغزی | 1370 |
4 | اولین پیوند کلیه از مرگ مغزی | 1370 |
5 | اولین پیوند کبد از مرگ مغزی | 1372 |
6 | اولین پیوند موفق قلب | 1372 |
7 | تأسیس انجمن علمی پیوند اعضای ایران | 1374 |
8 | تصویب قانون مجلس در مورد پیوند اعضا از افراد مرگ مغزی | 1379 |
9 | اولین پیوند ریه | 1379 |
10 | آیین نامه اجرایی هیئت دولت در مورد قانون پیوند اعضا از افراد مرگ مغزی | 1381 |
11 | دستورالعمل وزارت بهداشت در مورد پیوند اعضا از افراد مرگ مغزی | 1381 |
12 | تشکیل واحدهای فراهم آوری اعضای پیوندی | 1382 |
13 | اولین پیوند لوزالمعده | 1385 |
14 | اولین پیوند روده | 1389 |
15 | تشکیل شورای عالی پیوند | 1393 |
16 | تشکیل انجمن اهدای عضو ایرانیان | 1394 |