انواع رضایت گیری، قوانین و باورهای مذهبی مرگ مغزی در ایران و جهان
فهرست:
الف – مقدمه
ب – قوانین رضایت به اهدای عضو
ج – برخی نکات مهم در قوانین اهدای عضو کشورها
د – دیدگاه مذاهب و باورهای مختلف نسبت به اهدای عضو و پیوند اعضا
الف – مقدمه:
همانگونه که می دانیم، اولین قدم در نهادینه سازی فرایند اهدا ی عضو و پیوند اعضا در هر کشوری، تصویب قانون آن در مجلس می باشد؛ قانونی که جان بیماران نیازمند پیوند اعضا به وجود و چگونگی آن بستگی دارد.
از موارد بسیار مهم دیگر در ایجاد برنامه ی فراهم آوری اعضای پیوندی، همراه نمودن رهبران دینی/ آیینی و صاحبان سنت ها و باورها در هر کشوری است؛ و در برخی از موارد (مانند ایران)، که مذهب حرف اول را می زند، اخذ فتاوی مساعد مراجع مذهبی، نسبت به قانون، در اولویت قرار می گیرد؛ چرا که در این گونه کشورها، اگر مذهب، مسئله ای را ممنوع و یا حرام بداند، حتی قانون مجلس نیز، قابلیت اجرایی شدن ندارد.
از دیگر مشکلاتی که سالهاست جهان با آن دست و پنجه نرم می کند و سازوکارهای مختلفی را بر اساس بافت فرهنگی و اعتقادی و هم چنین نیاز جامعه، طراحی و آزمایش نموده است، قوانین روش های رویارویی با خانواده های افراد مرگ مغزی و حقوق هر فرد و خانواده ی او نسبت به اهدای عضو، می باشد.
موارد فوق الذکر، موارد اعتقادی و حقوقی است که هر کشور برای پیشبرد اهداف پیوند اعضای خود باید تعیین تکلیف نماید؛ و البته که این ها در کنار مؤلفه های بسیار دیگری، از جمله تلاش در مسیر نهادینه سازی فرهنگ اهدای عضو و تغییر نگرش جامعه نسبت به مرگ مغزی، ارتقای دانش فنی تیم های تخصصی مرتبط، آگاه سازی مسئولین و مدیران ذیربط هرکشور و ... ، مفهوم و قابلیت عملیاتی شدن، پیدا می کند.
ب –قوانین رضایت به اهدای عضو:
قوانين كشورهاي مختلف به اهداكنندگان، اين امكان را مي دهند كه از اهداي عضو، انصراف دهند يا اينكه حق انتخاب را به بستگان خود دهند.
اصطلاح رضايت دادن به طور معمول به عنوان متعهد شدن به اصول توافق و مقررات، تعريف مي شود؛ و اخذ رضایت از خانواده موضوعی به مراتب پیچیده و دشوار است(1).
v روش های رایج رضايت به اهدای عضو در دنیا، به دو دسته کلی به صورت زیر تقسیم می گردد:
1- رضايت اعلام شده یا آگاهانه (Informed Consent or Opt in)
2- رضايت مفروض (Deem consent or Presumed Consent or Opt out)
رضايت اعلام شده به مفهوم اعلام رضايت مستقيم اهداكننده از طريق ثبت نام مناسب در كشور مربوطه است.
نوع دوم، رضايتي فرض شده است كه نيازي به رضايت مستقيم از اهداكننده يا بستگان فرد ندارد و فرض بر اين است كه اهداي عضو، برای همه امكان پذير است(2).
v روش های متفاوت رضایت به اهدای عضو در افراد فوت شده (مرگ مغزی و مرگ قلبی) (3):
ردیف | روش | تعریف |
1 | Hard Opt out 1 | در این روش پزشکان می توانند اعضای بدن بزرگسالانی که فوت می کنند را اهدا کنند؛ مگر اینکه فرد در زمان حیات خود رسما امتناع از اهدای عضو را به ثبت برساند. نکته مهم این است که حتی در شرایطی که بستگان بدانند فرد مرگ مغزی راضی به اهدای عضو نبوده، اما در طول زندگی نتوانسته است امتناع خود را ثبت کند، اهدای عضو، صورت می گیرد. مانند اتریش |
2 | Hard Opt out 2 | در این روش پزشکان می توانند اعضای بدن بزرگسالانی که فوت می کنند را اهدا کنند؛ مگر اینکه فرد در زمان حیات خود رسما امتناع از اهدای عضو را به ثبت برساند و یا فرد متعلق به گروهی باشد که طبق قانون، مخالف روش opt out باشند. مانند مسلمانان در کشور سنگاپور |
3 | Soft Opt out 1 | در این روش پزشکان می توانند اعضای بدن بزرگسالانی که فوت می کنند را اهدا کنند؛ مگر اینکه فرد در زمان حیات خود، رسما امتناع از اهدای عضو را به ثبت برساند و یا خویشاوندان فرد به پزشک بگویند که اهدای عضو نکنند. در برخی موارد پزشک اصلا به خویشاوندان نمی گوید که میخواهد اهدای عضو را انجام دهد. مانند بلژیک |
4 | Soft Opt out 2 | در این روش پزشکان می توانند اعضای بدن بزرگسالانی که فوت می کنند را اهدا کنند؛ مگر اینکه فرد در زمان حیات خود، رسما امتناع از اهدای عضو را به ثبت برساند؛ اما در این روش اغلب پزشکان به خانواده قصد اهدای عضو را اطلاع می دهند و سعی بر کسب موافقت آن ها می نمایند. مانند اسپانیا |
5 | Soft Opt out 3 | در این روش، پزشکان می توانند اعضای فرد بزرگسال را اهدا کنند؛ بسته به این که فرد در زمان حیات، رضایت داده باشد که اهدا شود یا خیر. این امر عادی است که از بستگان بپرسند که آیا این شخص تمایل به اهدا داشته یا خیر و پزشکان می توانند در صورت مخالفت بستگان، تصمیم به این بگیرند که اهدا نکنند. مانند انگلستان |
6 | Hard Opt in | پزشکان میتوانند اعضای بدن فردی که تمایل به اهدای عضو داشته را پس از مرگ مغزی اهدا نمایند؛ این وظیفه هر فردی است که در خصوص اهدای عضو خودش تصمیم بگیرد و خانواده قادر به مخالفت با خواسته فرد نیستند |
جدول 1- روش های متفاوت رضایت به اهدای عضو در جهان
? نکات:
علاوه بر حالت های موجود در جدول فوق، دو حالت دیگر نیز در دنیا وجود دارد، که ما در این مجموعه آن ها را به صورت زیر دسته بندی و نام گذاری می کنیم.
1- حالتی که در ایران اجرا می شود، بدین گونه است که علی رغم اعلام شفاهی تمایل به اهدای عضو و یا دریافت کارت اهدای عضو توسط فرد (زمانی که در قید حیات است)، حتما باید رضایت خانواده هم برای اهدای عضو، کسب گردد؛ که ما اصطلاحاً به این حالت جدید، Soft Opt in می گوییم.
2- حالتی که در ژاپن و کره جنوبی اجرا می شود، بدین گونه است که برای برداشت اعضا، علاوه بر رضایت خانواده، حتما باید رضایت مکتوب و رسمی خود فرد هم (در زمانی که در قید حیات است)، موجود باشد؛ که ما اصطلاحاً به این حالت جدید، Hard Opt in (2) می گوییم.
جدول شماره ی 2، خلاصه ای از روش رضایت به اهدای عضو، سال تصویب قانون فراهم آوری اعضای پیوندی و شاخص اهدای عضو (PMP, Per Million Population) کشورهای جهان در سال 2019 بر اساس اطلاعات به روز سازمان جهانی بهداشت و مؤسسه ی IRODaT اسپانیا می باشد
ردیف | قاره | منطقه | کشور | نوع رضایت گیری | تاریخ وضع قانون اهدا و پیوند | PMP (WHO) |
1 | آسیا | شرق | Opt in | 2005 | 4.43(2018) | |
2 | هنگ کنگ | Opt in | 1998 | 3.86 (IRODaT) | ||
3 | Opt in | 2000 | 8.77 | |||
4 | ژاپن(4) | Opt in | 1997 | 0.99 | ||
5 | هند(4) | Opt in | 1994 | 065 | ||
6 | Opt in | 1974 | 0.49 | |||
7 | Opt in | 2009 | 0.09 (IRODaT) | |||
8 | Opt out | 1987 | 4.48 | |||
9 | تایلند | Opt in | در سال 1989 تصویب و 2011 اصلاح | 3.77 | ||
10 | غرب و جنوب غرب | امارات متحده عربی | Opt in | 1993 | 1.03 | |
11 | Opt in | 1997 | 14.3 | |||
12 | Opt out | 1953 | 11.74 | |||
13 | کویت(4) | Opt in | 1987 | 6.43 | ||
14 | لبنان(4) | Opt in | 1983 | 0.66(2018) | ||
15 | Opt in | 1979 | 6.01 | |||
16 | Opt in | 1982 | 3.34 | |||
17 | Opt in | 1997 | 2.96 | |||
18 | اروپا | اتریش | opt out | 1982 | 23.41 | |
19 | بلاروس | opt out | در سال 1997 تصویب و 2007 اصلاح | 26.38 | ||
20 | بلژیک(4) | opt out | 1986تصویب و 2007 اصلاح درسال | 30.3 (IRODaT) | ||
21 | بلغارستان | opt out | 2003 | 2.29 | ||
22 | کرواسی | opt out | اصلاح نهایی در سال 2005 | 31.95 | ||
23 | چک(4) | opt out | 2002 | 27.17 | ||
24 | دانمارک | در حال تغییر به opt put | در سال 1990 تصویب و 2008 اصلاح | 17.59 | ||
25 | استونی(4) | opt out | 2002 | 19.23 | ||
26 | فنلاند(4) | opt out | 2001 | 25.89 | ||
27 | فرانسه(4) | opt out | در سال 1994 تصویب و 2017 اصلاح | 29.37 | ||
28 | آلمان(4) | opt in | در سال 1997 تصویب و 2007 اصلاح | 11.31 | ||
29 | یونان | opt out | 1999 | 5.5 | ||
30 | مجارستان | opt out | 1997 | 18.56 | ||
31 | ایسلند | - | 2000 | 23.33 | ||
32 | ایرلند(4) | در حال تغییر به opt put | از قوانین بریتانیا تبعیت می کند | 17.71 | ||
33 | ایتالیا(4) | opt out | 1999 | 25.25 | ||
34 | لتونی | opt out | 1192 | 10 | ||
35 | لیتوانی | opt out | 1995 | 17.93 | ||
36 | لوکزامبورگ | opt out | 1982 | 8.33 | ||
37 | مالت | opt in | 2012 | 25 | ||
38 | مقدونیه | - | - | 1.43 | ||
39 | مولداوی | - | - | 2.75 | ||
40 | هلند(4) | در 2020 دحال تغییر به Opt out | 1996 | 15.09 | ||
41 | نروژ(4) | opt out | در سال 1973 تصویب و 2001 اصلاح | 21.3 | ||
42 | لهستان(4) | opt out | در سال 1995 تصویب و 2005 اصلاح | 13.26 | ||
43 | پرتغال | opt out | 1993 | 33.69 | ||
44 | رومانی(4) | opt in | 1998 | 4.36 | ||
45 | روسیه | opt out | 1992 | 5.14 | ||
46 | اسلواکی(4) | opt out | 1994 | 17.82 | ||
47 | اسلوونی | opt out | 2000 | 20.95 | ||
48 | اسپانیا | opt out | 1979 | 49.61 | ||
49 | سوئد | opt out | در سال 1975 تصویب و 2006 اصلاح | 19.6 | ||
50 | سوییس(4) | opt in | 2004 | 18.26 | ||
51 | بریتانیا | opt out | در سال 2004 تصویب و 2020 اصلاح | 24.67 | ||
52 | قبرس | opt out | 2000 | 5 | ||
53 | آمریکا | شمالی | opt in | سال 1968 تصویب و 2008 اخرین اصلاح | 36.07 | |
54 | کانادا(4) | برخی ایالات opt out | 1990 | 21.91 (IRODaT)(2018) | ||
55 | opt in | 2000 | 3.78 | |||
56 | جنوبی | نیکاراگوئه(5) | - | 2013 | 0.31 | |
57 | opt out | 2007 | 19.58 | |||
58 | اروگوئه(5) | opt out | 1971 | 21.43 | ||
59 | opt out | 1994 | 7.78 | |||
60 | برزیل(5) | opt in | سال 1963 تصویب و 2007 آخرین اصلاح | 17.74 | ||
61 | opt out | - | 0.36 (2018) | |||
62 | opt out | - | 2.86 | |||
63 | opt out | در سال 1979.تصویب و 2005 اصلاح | 8.37 | |||
64 | opt out | 2010 | 10.27 | |||
65 | پرو(6) | opt out | 2016 | 2.28 | ||
66 | کاستاریکا(5) | opt out | 1994 | 6.6 | ||
67 | کوبا(5) | opt out | 1988 | 12 | ||
68 | دومینیکن | opt out | 2009 | 2.09 | ||
69 | ترینیداد وتوباگو | opt in | 2012 | 0.72 (IRODaT) | ||
70 | پاناما(4) | opt out | 1998 | 4.29 | ||
71 | گواتمالا | - | - | 0.17 | ||
72 | آفریقا | الجزایر | opt in | در سال 1985 تصویب و 1990 اصلاح | 0.02 | |
73 | مراکش(4) | opt out | 1999 | 0.33(2018) | ||
74 | افریقای جنوبی | opt in | 2003 | 1.6(2018) | ||
75 | تونس | opt out | در سال 1991 تصویب و 2004 اصلاح | 0.8(2015) | ||
76 | اقیانوسیه | استرالیا(4) | opt in | 1978 | 21.83 | |
77 | نیوزلند(4) | opt in | در سال 1964 تصویب و 2008 اصلاح | 15.42 |
جدول 2 : براساس آمار WHO و IRIDaT
v نکاتی جالب در مورد شیوه ی رضایت به اهدای عضو در برخی از کشورها:
1- ایران:
در ایران، همانگونه که گفته شد، رضایت به اهدای عضو، از نوع Opt in است؛ با اندکی تفاوت در اجرا؛ در مقایسه با سایر کشورهای دارای قانون رضایت گیری اعلام شده (Soft Opt in).
در سال 2000، طبق قانون مصوب مجلس، تمامی افراد مرگ مغزی دارای وصیت شفاهی (اعلام به یکی از اعضای درجه ی یک خانواده) و یا مکتوب (کارت اهدای عضو) و یا رضایت خانواده، می توانند اهداکننده باشند.
ولی با توجه به اینکه اهدای عضو، یک مقوله ی فرهنگی و انسانی است و هم چنین برای حفظ آرامش و اعتماد ملی در کشور، حتی با وجود رضایت شفاهی و یا داشتن کارت اهدای عضو، در صورت عدم رضایت خانواده، اهدای عضو، صورت نمی پذیرد.
2- هند:
براساس قانون مصوب این کشور، هر شخصی می تواند پیش از فوت خود، اجازه ی برداشت هریک از اعضای بدنش را اعطا نماید. (Hard Opt in)
این رضایت باید کتبی یا شفاهی و در حضور دو یا چند شاهد که حداقل یکی از شاهدین، از خویشاوند نزدیک وی باشد، انجام شود؛ و در صورتی که متوفی در طول حیات از اهدای عضو صحبتی نکرده باشد برداشت موکول به موافقت اولیای قانونی وی می شود(7).
3- ژاپن:
میزان اهدای عضو در ژاپن به طور قابل توجهی پایین تر از کشورهای غربی است؛ که این امر به دلایل فرهنگی، برخی بی اعتمادی به داروهای غربی و پیوند عضو جنجالی سال 1968 ایجاد شد و موجب ممنوعیت اهدای عضو از جسد به مدت سی سال گردید(8).
در این کشور، همانگونه که پیش تر گفته شد، رضایت به اهدای عضو، نوع خاصی از زیرمجموعه ی Opt in می باشد؛ که جهت اهدای عضو، علاوه بر رضایت خانواده، رضايت قبلی خود فرد نیز لازم است (Hard Opt in 2)؛ و حتي در مورد كودكان نيز رضايت والدين شرط نيست و متوفي بايد قبل از مرگ در سني بوده باشد كه صلاحیت انتخاب يا عدم انتخاب برداشت عضو را داشته باشد.
این قوانین بعد از سال 2010 بازنگری و به افراد زیر 15 سال حق اهدای عضو داده شد(9).
4- سوریه:
در این کشور نیز، قانون رضایت دهی، Opt in می باشد ولی در مواردي كه اهدا كننده به سن قانوني نرسيده است نبايد برداشت عضو صورت گيرد؛ مگر آنكه دريافت كننده برادر دوقلوي او باشد. (7, 10)
در قوانین سوریه، صورت عدم حضور بستگان، كميسيوني مركب از سه پزشك (كه هيچكدام از اعضاي تيم پيوند نيستند) در خصوص اهدای عضو تصميم گيري مي نمایند(7, 10)
5- فرانسه:
در این کشور، با این که روش رضایت به اهدای عضو، Opt out است (Soft Opt out 2)، مطابق قوانین اگر متوفی صغیر یا فرد بالغی باشد که تحت حمایت قانونی است، عمل برداشت فقط با رضایت کتبی والدین یا قیم او جایز است(10).
6- ایتالیا:
علیرغم وجود قانون Opt out از سال ۱۹۹۹ ، اگر فرد فوتشده پیش از مرگش موافقت یا عدم رضایتش را نسبت به اهدای اعضایش بیان نکرده باشد، بستگان او درباره اهدای اعضایش تصمیم میگیرند.
7- بریتانیا:
همانگونه که می دانیم، پادشاهی بریتانیا، شامل چهار کشور انگلستان، اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی است که در سال ۲۰۰۸، با توجه به موفقیت قانون Opt out در برخی کشورها و کمبود شدید اهداکنندگان عضو ، تغییر از روش Opt in به روش رضایت مفروض را به شور گذاشت(12) و از بعد از آن وضعیت یکپارچگی قانون اهدای عضو در کشورهای تابعه ی بریتانیا، به صورت زیر، متفاوت شد:
8-1- انگلستان (opt out)و ایرلند شمالی ( در حال تغییر به Opt out)
8-2- ولز در ژوئیه ۲۰۱۳ موافقت خود را با قانون Opt out، اعلام کرد و این طرح را از اول دسامبر ۲۰۱۵ بهطور عملی آغاز نمود(12).
8-3- اسکاتلند در حال کار کردن بر روی ایجاد قانون Opt out می باشد (12).
8- آلمان:
همان گونه که گفته شد قانون رضایت دهی، Opt in می باشد و شخص می تواند رضایت و تفویض اختیار تصمیم گیری به شخص دیگر را از سن 16 سال به بالا و مخالفت را از 14 سالگی اعلام کند.
9- دانمارک:
روش رضایت به اهدای عضو، Opt in، است و مقرر شده اگر فرد متوفی تصمیم خود را مبنی بر اهدای عضو به صورت کتبی و بعد از 18 سالگی ارائه کرده باشد، برداشت اعضا و پیوند انها مجاز است؛ همچنین اگر شخص شفاها با پیوند اعضا موافقت کرده باشد، پیوند را می توان انجام داد.
هم چنین اگر سندی مبنی بر مخالفت فرد متوفی با پیوند وجود نداشته باشد، با شرط رضایت اولیای متوفی، عمل برداشت عضو، انجام می شود؛ و در صورتی که هیچ از وابستگان فرد فوت شده در قید حیات نباشند، باید از مداخله پرهیز کرد.
در بخش دیگر قوانین رضایت گیری این کشور، آمده است که اگر فرد فوت شده زیر 18 سال باشد، مداخله در صورتی جایز است که والدی که حضانت کودک را در اختیار دارد رضایت بدهد (10).
10- كانادا:
رضایت برای اهدای عضو در هر استانی از کانادا به صورت مستقل انجام می گیرد.
در برخی استانها ثبت نام در ليست اهداكنندگان عضو با قرار دادن برچسب در پشت کارت بیمه درمانی انجام می شود(13).
نوا اسکوشیا در کانادا، اولین منطقه در آمریکای شمالی است که برنامه Opt out را معرفی و اجرا می کند؛ مگر اینکه ساکنان منطقه با اعلام امتناع از اهداي عضو خودداری کنند.
این قانون برای تمام شهروندان بالای 19 سال نوا اسکوشیا كه ١٢ماه متمادي ساكن اين منطقه بوده اند، از اواخر سال 2020، لازم الاجرا شده است.
در مورد افراد زیر 19 سال و افرادی که توانایی تصمیم گیری مناسب ندارند، در صورتی که والدین، سرپرست قانوني یا تصمیم گیرنده قانوني، آنها را در برنامه ثبت نام کنند، به عنوان اهدا کننده در نظر گرفته می شوند(14).
11- آرژانتين:
در تاریخ 30 نوامبر 2005 ، کنگره، یک سیاست Opt out در مورد اهدای عضو وضع کرد؛ که در آن همه افراد بالای 18 سال اهداکننده خواهند بود؛ مگر اینکه فرد یا خانواده وی عدم رضایت خود را اعلام کنند.
در ژوييه ٢٠١٨ كنگره با وضع یک قانون، الزام رضايت خانواده را حذف كرده و اهداكنندگان را تنها مرجعي شناخت كه مي توانند عدم رضايت خود را اعلام و اعمال نمايند.
لازم به ذکر است که این قانون در آرژانتین پس از مرگ کودک 12 ساله ی لیست انتظار قلب، به نام Justina ، و به همت خانواده وی در برگزاری کمپین اطلاع رسانی در خصوص مرگ کودکان لیست انتظار به دلیل نرسیدن عضو پیوندی تصویب گردید و در آرژانتین به "Justina's law" معروف است(15, 16).
12- جمهوری دومینیکن:
دومینیکن از جمله کشورهایی است که علی رغم وجود قانون رضایت مفروض، در عمل، رضایت از خانواده، همیشه انجام می شود.
13- اکوادور:
در اکوادور تا قبل از سال 2012، سیستم رضایت دهی، به صورت Opt in بود؛ که بعد از آن به دلیل کمبود ارگان های پیوند، به Opt out تبدیل شد؛ ولی باز هم پیشرفت مورد انتظار را به دست نیاوردند؛ چرا که مشکل اصلی در اکوادور این است که هنوز اهمیت اهدا و پیوند برای مردم این کشور به خوبی جا نیفتاده و فواید اهدای عضو را درک نمی کنند.
به همین دلیل متخصصین این کشور روی به سیاست گذاری های درست و برگزاری کارگاه ها و انتشار موضوعات اهدا و پیوند در رسانه ملی، تغییر کوریکولوم آموزشی در مدارس این کشور و ورود مباحث اهدا در این سر فصل ها، برای افزایش اگاهی مردم، آورده اند(17).
14- برزیل:
در سال 1997 قانون Opt out، به منظور افزایش میزان اهدای عضو در این کشور وضع شد؛ اما افکار عمومی در این کشور خیلی با این قانون موافق نبودند و پس از این قانون در سان پائولو 88% مردم اعلام کردند تمایلی به اهدا و پیوند ندارند (16).
در سال 1998 برزیل به میزان پایین PMP (2.6) دست یافت و دولت مجبور شد که این قانون را تعدیل کند و اهدای عضو در این کشور نیازمند اجازه خانواده گردید(18)؛ و در نهایت، از سال 2001 به قانون opt in تبدیل شد.(18)
مدل های مختلفی را متخصصان برزیلی برای ارتقای میزان اهدای عضو ارائه دادند؛ ازجمله استفاده از اهدا کنندگان مارژینال ویا پیوند کبد از زنده و دیگر استراتژی ها؛ اما میزان اهدای عضو را خیلی افزایش ندادند؛ و در سال های اخیر مهم ترین استرتژی خود را اجرا میکنند که شامل: آموزش عمومی مردم با برگزاری کمپین های ملی با همکاری وزارت بهداشت، افزایش تعداد OPO های این کشور از 10 تا در سال 2010 به 67 مرکز در سال 2014 و آموزش کوردیناتورها و جراحان برداشت و پیوند ارگان، می باشد؛ و این فعالیت ها منجر به ارتقای میزان PMP به 14.4و افزایش 56% رضایت به اهدای عضو در خانواده ها در سال 2014 گردید(16).
15- نيوزيلند:
در این کشور نیز، رضایت، از نوع Opt out است؛ با یک تفاوت قابل توجه در اجرا(19) :
هر متقاضی دریافت گواهی نامه رانندگی در نیوزلند مشخص میکند که درصورت فوت در شرایطی که میتواند اهدا کننده باشد، تمايل به اهداي عضو دارد یا خیر؛ پاسخ به اين پرسش الزامي است و گزينه اي براي ابهام وجود ندارد و متقاضي مي بايست پاسخ آري يا خير را ثبت نمايد(20).
v نتایج برخی از مطالعات:
گرچه سیستم opt out در برخی کشورها مانند بلژیک، تاثیر چشمگیری داشته، اما محققان بلژیک در مقاله ای تحت عنوان تجربه ی ده ساله ی بلژیک در عملی کردن قانون Opt out، اعلام کردند هیچ قانونی در هیچ کشوری موفق نخواهد شد، مگر اینکه مردم آن کشور این قانون را بپذیرند؛ و همچنین به نظر این محققان در قوانین مربوط به Opt in ، عمده ی فشار بر روی خانواده های اهدا کننده ست؛ ولی در قانون Opt out، این رسالت کمی از روی دوش خانواده برداشته و به عهده ی قانون گذاشته می شود تا خانواده(39).
بر اساس مطالعه ای که Tong Kiat درسنگاپو انجام داد، قانون Opt out، در این کشور نتوانسته میزان پیوند عضو را افزایش دهد؛ و علی رغم افزایش میزان سطح تحصیلات در این کشور هنوز دیدگاه مثبتی نسبت به اهدای عضو در این کشور وجود ندارد.
بر اساس مطالعاتی که J. Domíngue z در شیلی و Csillag در برزیل انجام دادند، نتایج Opt out نشان داد که نه تنها این قانون باعث افزایش میزان اهدای عضو نشده، بلکه همانطور که در نمودار زیر، ملاحظه می شود، کاهش محسوسی در میزان اهدای عضو، بعد از این قانون وجود دارد(41).
نمودار میزان اهدای عضو در فاصله ی سال های 2000 تا 2011 در شیلی
طبق مطالعه Domingue، عوامل زیادی روی تصمیم به اهدای عضو تاثیر دارد؛ که یکی از انها دلایل فرهنگی است و خیلی از کشورهایی که در زمینه رضایت مفروض موفق بودند، کشورهای اروپایی بوده اند که نشان میدهد فرهنگ مردم در امریکای لاتین با اروپا متفاوت است(41)
بنابراین می توان نتیجه گرفت: تغییر نگرش، استراتژی نوین برای تغییر میزان اهدای عضو می باشد.
به عنوان جمع بندی این مبحث، می توان اعلام داشت که تغییر قانون از Opt in به Opt out ضامن افزایش خودکار میزان اهدای عضو نیست؛ و باید متخصصین درمان، استراتژی هایی برای غلبه بر موانع یا راه های تشویق مردم به اهدای عضو را بیابند(39).
ج - برخی نکات مهم در قوانین اهدای عضو کشورها
رویکرد کشورهای مختلف در پذیرش اصل مسئله، تقریبا یکسان است؛ یعنی مرگ مغزی را پس از احراز شرایط، پذیرفته و برداشت عضو را برای پیوند به بدن نیازمندان، مجاز دانسته، و قوانین حقوقی مربوط به ان را نیز تهیه و تصویب کرده اند؛ ولی برخی جزئیات مهم و قابل توجه برخی کشورها در مورد این مقوله به قرار زیر است:
1- ایران:
1-1- در فرایند اهدا و پیوند اعضا از فرد مرگ مغزی، هیچ گونه تبادل مالی وجود ندارد و هزینه های مربوطه، کاملاً توسط دولت، پوشش داده می شود
1-2- تأیید بالینی مرگ مغزی، توسط 4 گروه پزشک متخصص معتمد وزارت بهداشت (بدون هیچ گونه رابطه ی درمانی با بیمار)، که نباید از تیم های اهدا و یا پیوند باشد، صورت می پذیرد
1-3- تجارت ارگان و بافت، به طور کل ممنوع و پیگرد قانونی ندارد
1-4- برای اهدای عضو، حتماً باید رضایت ولی دم، موجود باشد.
1-5- اهدای عضو از اتباع بیگانه و پیوند اعضا به ایشان، ممنوع است؛ مگر در موارد استثناء و با تشخیص وزارت بهداشت، درمان و اموزش پزشکی
2- در کشورهای آرژانتین، برزیل، کلمبیا، کاستاریکا، کوبا و اروگویه از آمریکای لاتین نیز مانند ایران ، هزینه های پیوند توسط سیستم درمان تقبل می شود (21).
3- در جمهوری دومینیکن، پرداخت یا دریافت وجه برای اهدای عضو و یا قاچاق عضو ممنوع است(22).
4- در بولیوی، هیچ مشوق اضافی برای اهدا کنندگان زنده وجود ندارد و دادن یا دریافت وجه برای عضو و قاچاق عضو ممنوع است.
5- در سنگاپور نیز منع تجارت ارگان وجود دارد و خرید و فروش جرم محسوب می شود و بانی ان امر محکوم و مجرم می باشد(23).
6- فرانسه، اولین کشوری است که از منظر قانونی به بحث مرگ مغزی پرداخته.
7- در آلمان، پیوند از اهداکننده ی زنده ی غيرخويشاوند به علت زمينه هاي سوءاستفاده و داد و ستد اعضا و همچنين به دليل مسائل بهداشتي، چندان مورد قبول نيست(24).
8- در ژاپن، پيوند اعضا از افراد مرگ مغزي قوانين بسيار سختگيرانه اي دارد؛ به گونه اي كه تا زماني كه قلب مي تپد مرگ را قبول ندارد.
5- اولین پیوند کلیه در چین در سال 1960 در بیمارستانی در دانشگاه Peking و اولین پیوند موفقیت آمیز اهداکننده زنده در سال 1972 در بیمارستانی در دانشگاه Sun Yat-Sen انجام شد؛ که آغازی بر شروع فعالیت های پیوند اعضا در این کشور بود که در این دوران هیچ دستورالعمل و سیستم ثبت نام در چین وجود نداشت و زندانیان اعدام شده منبع اصلی اهدا کنندگان بودند(25)
طبق قوانین این کشور، هرگونه قاچاق عضو ممنوع است و تخصیص اعضا، طبق اولویت و عادلانه ، منصفانه و شفاف صورت پذیرد (25).
طبق قطعنامه Hanzhou ، متخصصان پیوند این کشور تصمیم گرفتند که برداشت ارگان از زندانیان اعدامی، فسخ گردد(26)؛ که از سال 2015، عملیاتی شد.
6- ترکیه، از بنیانگذاران انجمن پیوند اعضای خاورمیانه می باشد.
در این کشور نیز، مانند ایران، (البته با اندکی تفاوت)، تأیید بالینی مرگ مغزی، توسط کمیته ای شامل 4 پزشک متخصص قلب، متخصص داخلی اعصاب، جراح اعصاب و متخصص بیهوشی باید تایید شود؛ و پزشکان انجام دهنده پیوند، نباید عضو کمیته ی تایید مرگ مغزی باشند(7).
7- در قانون پیوند اعضای پاکستان، برای هر کسی که به نحوی در تجارت اعضای بدن مقصر باشد، حکم 10 سال زندان، وجود دارد (27).
د- دیدگاه مذاهب و باورهای مختلف نسبت به اهدای عضو و پیوند اعضا:
اعتقادات و باورهای مذهبی و سنتی، در ساختار فرهنگی جوامع و در تفکر و عملکرد مردم بسیار تاثیر گذارند و دیدگاه آن ها در این موضوع غالبا مربوط به جایگاه انسان در سیستم ارزشی آن هاست؛ چرا که پیوند اعضا ارتباط تنگاتنگ با جسم انسان و تصمیم گیری های مربوط به آن دارد.
1- ادیان ابراهیمی
1-1- اسلام:
مذهب اسلام برای حفظ جان انسانها ارزش ویژهای قائل است و هر عملی که در راستای درمان و نجات جان انسان ها باشد را مورد قبول قرار میدهد؛ به نحوی که در بخش های مختلف قرآن (به ویژه آیه ی 32 سوره ی مائده)، بر این مهم، توصیه ی اکید شده است.
v نمونه هایی از تأکیدات دین اسلام، مبنی بر مجاز بودن اهدای عضو و پیوند اعضا:
- مفتی اعظم مصر در سال 1966 نخستین فتوای مدرن (اعلامیه قانونی اسلامی) در مورد مجاز بودن اهدای عضو را صادر كرد.
- پس از آن احکامی نیز در این رابطه، در کشورهای مالزی (1969) ، الجزایر (1972) ، اردن (1977) و كویت (1979) صادر شد.
- در سال ۱۹۸۲ میلادی، انجمن علمای اهل سنت، به مجاز بودن پیوند عضو فتوا دادند.
- در سال 1988، شورای مجمع فقه اسلامی در عربستان سعودی، پیوند عضو از اهداکنندگان زنده را تأیید کرد (20)
- در ایران نیز، حضرت امام خمینی (ره) در سال 1368 هجری شمسی (1989 میلادی) و حضرت آیت الله خامنه ای در سال 1370 (1991 میلادی)، نخستین فتاوی حاکمین شرع ایران، مبنی بر مجاز بودن شرعی استفاده از اعضای افراد مرگ مغزی برای پیوند به بیماران نیازمند را صادر نمودند.
- در سال 1996، شورای حقوق مسلمانان انگلیس، حكمی شرعی صادر كرد كه بر اساس آن، پیوند اعضای بدن، کاملاً مطابق با اصول دین اسلام است (20).
- هم چنین، مجمع فقه اسلامی اهل سنت ایران، در هفدهمین نشست خود، در سال 1389 هجری شمسی (2010 میلادی)، به مجاز بودن پیوند اعضا، فتوا دادند.
نکته: گرچه کلیت پیوند اعضا از ارگان های افراد مرگ مغزی، در هر دو مذهب شیعه و سنی اسلام، پذیرفته شده است؛ ولی کماکان برخی از مراجع این دو شاخه، با اهدای عضو، موافق نیستند؛ و مهمترین مشکل آن ها، عدم باور مرگ مغزی به عنوان مرگ قطعی و وجود روح در فرد مرگ مغزی است.
1-2- مسیحیت:
به طور کلی، در مسیحیت، اعتقاد گسترده ای وجود دارد که اهدای عضو یک عمل ارزشمند و نوعدوستانه است؛ اگرچه تصمیمات در خصوص این امر به عهده خود فرد است(28)
· فرقه کاتولیک: شاخه اصلی کاتولیک از نظر اخلاقی، پیوند و اهدای عضو را جایز دانسته اند و آن را به عنوان یک عمل خیر تشویق می کنند؛ از دیدگاه آنها فروش عضو نیز مانعی ندارد(24).
· فرقه پروتستان: این فرقه بیان کلی از دیدگاه خود در مورد پیوند و اهدای عضو نداشته اند؛ اما انجام پیوند و اهدای عضو را مقید به تصمیم خود شخص می دانند (11).
· فرقه ارتدکس: این فرقه مخالفتی با امر پیوند و اهدای عضو ندارد(28).
· شاهدان یهوه: گروهی از فرقه مسیحیان که از مسیحیت اصلی متمایز هستند.
شاهدان یهوه، تزریق فرآورده های خونی را نمی پذیرند؛ که این عقیده، مسئله پیوند را بسیار پیچیده می کند.
نکته ی جالب توجه آنست که پیروان یهوه، با دیالیز ، تبادل پلاسما یا آلبومین و درمان اریتروپویتین و تکنیک Cellsaver (که در آن خون بیمار مجدداً به خودش تزریق می شود)، مشکلی ندارند؛ اما انتقال حتی یک واحد خون از فرد دیگری، قبل از عمل جراحی را مجاز نمی دانند.
در دهه 1960 ، این گروه مذهبی بیانیه هایی ضد اهدا و پیوند اعلام کردند؛ اما در دهه 1980 این نظریات، مورد بازنگری قرار گرفت و اساساً از بین رفت.
نظرات فعلی، تصمیم را مشروط بر اینكه هیچ خونی تزریق نشود، به فرد واگذار می کند و در حال حاضر، مواردی از پیوند کلیه و پیوند کلیه – پانکراس در بین پیروان این فرقه گزارش شده است(29).
v نمونه هایی از حمایت دین مسیحیت از اهدای عضو و پیوند اعضا:
1- پاپ بندیکت شانزدهم، از دهه 1970 ، دارای کارت اهدای عضو می باشد؛ گرچه این کار نمادین بوده و طبق قانون مسیحیت بدن پاپ باید دست نخورده دفن شود(30).
2- نمونه دیگر از دیدگاه های مثبت مسیحیت، در مقام حمایت از اهدای عضو ، اعلامیه مشترک بین كلیسای كاتولیك و پروتستان آلمان در سال 1990 است.
3- در سال 2005 ، رئیس كلیسای ارتدكس یونان ، اسقف اعظم آتن و كلیسودودولوس یونان اعلام كرد كه او و اعضای سینود مقدس، همه فرمهای اهدای اعضای بدن را امضا كرده اند(31)
4- کلیسای انگلیس حمایت خود را در سال 2007 از اهدای عضو انجام داد.
1-3- یهودیت:
علمای دین یهودیت به طور سنتی نسبت به مسائل مربوط به اهدا و پیوند کمی با تردید اظهار نظر کرده اند.
دین یهودیت اهمیت زیادی برای جلوگیری از هرگونه دخالت غیر ضروری در بدن، پس از مرگ، قائل است؛ و خاکسپاری کامل بدن، عدم تاخیر در به خاک سپردن فرد فوت شده و هم چنین عدم دریافت سودی در قبال میت را الزامی می داند؛ که این ملاحظات موجب شده است برخی از علمای یهودی با اهدای عضو مخالف باشند.
با این حال، بسیاری از علمای یهودی احساس می کنند که این نگرانی ها با توجه به هدف نجات جان مردم می تواند نادیده گرفته شود.
سؤال مهم در این دین، این است که آیا با توجه به وجود ضربان قلب علی رغم از بین رفتن تمام مغز (از جمله ساقه مغز)، این فرد، مرده قلمداد می شود یا زنده؟ ؛ که در این میان، فرقه Hasidic در یهودیت ، به همین دلیل، مخالف پیوند اعضاست(24).
در کل، اغلب فرقه های یهودیت، اهدای عضو را قابل قبول می دانند و اعتقاد دارند که عمل پیوند باید با توجه کامل به مقام انسانی و احترام به فرد مرده صورت بگیرد(31).
2- ادیان غیر ابراهیمی
2-1- زرتشتی:
زرتشتیان معتقدند كه پس از زندگی روی زمین، روح انسان، جاودانه و توسط خداوند قضاوت می شود؛ كه آیا در طول عمر خود اعمال نیكی انجام داده است یا شر؟
مهمترین چیز در مورد دین زرتشت ، ارادت به تعالی اخلاقی است؛ و شعار معروف ایشان، گفتار نیک، پندار نیک و رفتار نیک می باشد؛ به همین دلیل است که اهدای عضو، چون یکی از راه های کمک به همنوع است، قابل قبول می باشد(32).
2-2- هندوئیسم:
مذهبی است غالب در آسیای جنوبی، با جمعیتی حدود یک میلیارد نفر، که ظاهراً بنیانگذار مشخصی ندارد.
هندوها معتقد به انتقال روح و تناسخ هستند از این رو اعمال یک فرد در این زندگی سرنوشت وی را در آینده مشخص می کند.
اصل مهم دیگر هندوئیسم کمک به کسانی است که رنج می کشند و چون یکپارچگی جسمی بدن مرده برای تناسخ لازم نیست، علمای هندو ، اهدای عضو را به طور عمومی تأیید کرده اند؛ به نحوی که Hasmukh Velji از شورای جهانی هندوها، اهدای عضو را بخشی جدایی ناپذیر از زندگی می داند (31).
2-3- بودایی:
آیین بودایی در آسیا به ویژه در تایلند ، کامبوج ، سنگاپور و ویتنام متداول است(33).
به اعتقاد بودایی ها، اهدای عضو به وجدان و شعور فرد بستگی دارد و احساس همدردی و شفقتی که در این عمل وجود دارد ارزش بالایی برای ان ایجاد میکند(24).
در بودیسم نیز مانند هندوئیسم، حفظ یکپارچگی جسد یک فرد مرده به عنوان یک امر حیاتی تلقی نمی شود؛ با این حال، در این باور نیز، مفهوم مرگ مغزی برای برخی از سنت های بودایی مشکل ساز است؛ به عنوان مثال، در بودای تبت، آگاهی معنوی ممکن است روزها پس از قطع نفس در بدن باقی بماند؛ ولی در نهایت، اهدای عضو را به تصمیم فردی واگذار می کنند(31).
2-4- شینتو:
شینتو به اندازه ی فرهنگ ژاپنی قدیمی است؛ و نه تنها برای ژاپنی ها یک دین است بلکه اخلاق و هویت قومی نیز به آن ها می بخشد.
در ژاپن، بودیسم نیز، تحت تأثیر سنت بومی شینتو و سایر اعتقادات قومی ژاپنی قرار گرفته است؛ که با چین و کره متفاوت است.
در شینتو، ارزش اصلی خلوص است: همه خدایان از خلوص خشنود هستند و از ناخالصی و آلودگی عصبانی هستند.
در این آیین، مرگ، ماده ی آلوده نهایی است و جسد مرده آنقدر ناخوشایند، آلوده و خطرناک است که باید سریعاً بیرون رانده شود و افراد آلوده باید توسط آیینهای خاص تصفیه شوند.
در حقیقت بدن مرده چنان نجس است که شینتو حتی تئوری ها یا مناسک مناسبی برای تدفین آن ندارد؛ در صورتی که بودیسم برای مردگان، آیین ها و مراسم مخصوصی دارد.
سنت شینتو، نه تنها نتوانسته است اهدای عضو در ژاپن را ارتقا بخشد، بلکه حتی برخی از قوانین آن در خصوص اهدای عضو، مشکل ایجاد می کند(34).
اخذ رضایت از خانواده های محروم برای اهدای عضو کار دشواری است؛ چرا که به نظر می رسد که باعث جراحت جسد مرده می شود؛ و به همین دلیل، این ایین اهدای عضو را قبول ندارد(35).
تا سال 1997 قوانینی در ژاپن برای ممنوعیت اهدای عضو استفاده می شد که پس از آن، تغییر یافت تا امکان پیوند از مرگ مغزی فراهم شود.
با این حال، برداشت عضو از افراد مرگ مغزی، تا زمانی که قلب می تپد، هنوز در ژاپن امکان پذیر نیست؛ و بعد از جدا کردن از دستگاه، با شیوه ی اهدا پس از مرگ قلبی یا همان DCD(Donation after Circulatory Death)، قابل انجام می باشد.
لازم به ذکر است که به همین دلایل، درصد دریافت کارت اهدای عضو در ژاپن نیز، از کمترین رتبه در جهان، برخوردار است(36).
2-5- کنفوسیوس:
یک سنت فلسفی چینی که از دروس فیلسوف چینی کنفوسیوس در سالهای551-478 قبل از میلاد ایجاد شده است؛ و در سرزمین اصلی چین، تایوان، هنگ کنگ، سنگاپور و کره شیوع دارد.
در این سنت، کودکان باید در سن جوانی نیز، از والدین خود تبعیت کنند؛ و فرض بر این است که فرد با بدن کامل متولد می شود و بدن ، مو و پوست، هدایای والدین هستند که نباید به آنها آسیب رساند.
این دیدگاه بیانگر این خواهد بود که اهدای عضو و پیوند، بی احترامی به والدین است؛ و بنابراین، مانعی برای اهدای عضو می باشد.
اما دانشمندان کنفوسیوس مدرن، نظریاتی متفاوت دارند؛ آنها با تحلیل سخنان کنفوسیوس در مورد ارزش بیشتر عدالت و جن (Jen)، نسبت به حفظ تمامیت بدن مرده، اهدا و پیوند عضو را تأیید می کنند (36).
2-6- تائوئیسم:
آسیای شرقی پذیرای انواع سنت های فلسفی و اعتقادات مذهبی است؛ که در میان، فلسفه تائوئیستی بیش از 2000 سال قدمت و بر طبیعی بودن و صلح تأکید دارد.
بر طبق این سنت، اهدای عضو ممکن است به عنوان تلاشی برای تغییر روند طبیعی تلقی شود؛ که با نظریات این آیین، در تضاد است؛ ولی دانشمندان مدرن تاوئیست اظهار دارند كه بدن، فقط پناهگاهی برای روح است و تلاش برای تغییر بدن نمی تواند بر ماهیت زندگی تأثیر بگذارد؛ لذا به همین دلیل اهدای عضو را برای تأمین اعضای پیوندی بیماران نیازمند، تأیید کرده اند (36)
2-7- سیکیسم:
دینی بر پایه یکتاپرستی است که در سده ی ۱۵ میلادی در منطقه پنجاب (در شمال شبه قاره هند)، توسط گورو نانک پدید آمد.
امروزه ایالت پنجاب در شمالغربی هند، بخش عمده ی جمعیت سیکها را در خود جای داده است و همچنین گروههای زیادی از این افراد در سراسر جهان پراکنده هستند(37).
دین سیک معتقد است که زندگی پس از مرگ در روح ادامه می یابد؛ نه در جسم؛ لذا آخرین اقدام جهت کمک به افراد دیگر، اهدای عضو می باشد که این موضوع با آموزه های این دین همخوانی دارد(38)
2-8- Gypsie (کولی):
دارای اقوام مختلف و بدون مذهب رسمی هستند؛ که همه ی آن ها، مشترکاً با اهدای عضو و پیوند اعضا مخالف می باشند؛ و این ریشه در اعتقادات آنها درباره زندگی پس از مرگ دارد.
عقیده سنتی آنها این است که 1 سال پس از مرگ، روح گام های خود را به سمت کالبدی دیگر بر می دارد؛ بنابراین بدن باید دست نخورده بماند تا روح بتواند شکل بدنی خود را حفظ کند(36)
خلاصه:
در کل، اکثر مذاهب و باورهای سنتی دنیا با مقوله ی اهدای عضو، مشکلی ندارند و با توجه به آنکه هیچ دین و مسلکی، مخالف نوعدوستی و بخشش نمی باشد، کافی است رهبران فرق مختلف دنیا، توسط متخصصین اهدای عضو توجیه شوند که اولاً مرگ مغزی، مرگ نهایی و غیر قابل بازگشت است و ثانیاً اهدای عضو، نمادی از نوعدوستی و بخشندگی است.
References:
1. Vincent A, Logan L. Consent for organ donation. British journal of anaesthesia. 2012;108(suppl_1):i80-i7.
2. Kennedy I, Sells RA, Daar AS, Guttmann RD, Hoffenberg R, Lock M, et al. The case for “presumed consent” in organ donation. The Lancet. 1998;351(9116):1650-2.
3. Rieu R. The potential impact of an opt-out system for organ donation in the UK. Journal of medical ethics. 2010;36(9):534-8.
4. Bilgel F. The law and economics of organ procurement. 2011.
5. López AG, editor Consummation of the Legislative Map of Transplantation in Latin America: Law on Donation and Transplantation Nicaragua–The Last Piece of the Puzzle. Transplantation Proceedings; 2014: Elsevier.
6. Zuniga-Fajuri A, Molina-Cayuqueo J. ORGAN DONATION AND FAMILY REFUSAL. BIOETHICAL REASONS FOR A CHANGE. REVISTA DE NEFROLOGIA DIALISIS Y TRASPLANTE. 2018;38(4):280-5.
7. Enhancing organ donation awareness.https://www.thedailystar.net/news-detail.
8. Balleste C, Arredondo E, Gomez M, Fernandez A, Wolf M, Gunderson S, et al., editors. Successful example of how to implement and develop a deceased organ donation system in the Caribbean region: five-year experience of the SEUSA program in Trinidad and Tobago. Transplantation proceedings; 2015: Elsevier.
9. Akabayashi A, Nakazawa E, Ozeki-Hayashi R, Tomiyama K, Mori K, Demme RA, et al. Twenty Years After Enactment of the Organ Transplant Law in Japan: Why Are There Still So Few Deceased Donors? Transplantation Proceedings. 2018;50(5):1209-19.
10. Billah MM, Farzana H, Latif A, Mitra P, Chowdhury TA, Rahim MA, et al. Knowledge and attitude of Bangladeshi physicians towards organ donation and transplantation. Bangladesh Critical Care Journal. 2016;4(1):23-7.
11. Neades BL. Presumed consent to organ donation in three European countries. Nursing Ethics. 2009;16(3):267-82.
12. Stephens M. Opt-out organ donation systems—the experience in Wales. Journal of Kidney Care. 2018;3(1):38-40.
13. Reed GA. Organ donation & transplants in Cuba: promising results, challenges ahead. MEDICC Review. 2016;18:11-4.
14. Carbajal H, Cabriales H, editors. Results from the organ and tissue transplant program in Nuevo Leon, Mexico, 1996 to 2001. Transplantation proceedings; 2003: Elsevier.
15. Global Observatory on Donation and Transplantation.http://webcache.googleusercontent.com/.
16. Bittencourt PL, Farias AQ, Couto CA. Liver transplantation in Brazil. Liver Transplantation. 2016;22(9):1254-8.
17. AEMPPI Ecuador: Organ Donation and Transplantation Program.https://users.med.up.pt.
18. Neto GB, Katarina Campelo A, Nunes da Silva E. The impact of presumed consent law on organ donation: an empirical analysis from quantile regression for longitudinal data. 2007.
19. Organ donation a Christian duty. Church of England, 2007. Accessed July 15. 2010. Available from: http://www.cofe.anglican.org/news/pr9607.html.
20. Golmakani MM, Niknam MH, Hedayat KM. Transplantation ethics from the Islamic point of view. Medical Science Monitor. 2005;11(4):RA105-RA9.
21. Hepp Kuschel J. Organización y financiamiento del trasplante hepático en Chile: ¿cómo debiera ser?. Medwave [Internet]. 2007 Ago [cited 2019 May 6];7 (7): e3328. Available from:
http://www.medwave.cl/link.cgi/medwave/cursos/3328?ver=sindiseno.
22. Global Observatory on Donation and Transplantation. http://webcache.googleusercontent.com/.
23. عباسی م. مطالعه تطبیقی پیوند اعضا. تهران. انتشارات حقوقی. 1382.
24. Thomas M, Klapdor M. The future of organ donation in Australia: Moving beyond the'gift of Life': Department of Parliamentary Services, Parliamentary Library; 2008.
25. Shi B-Y, Liu Z-J, Yu T. Development of the organ donation and transplantation system in China. Chinese Medical Journal. 2020;133(7):760.
26. Wu Y, Elliott R, Li L, Yang T, Bai Y, Ma W. Cadaveric organ donation in China: a crossroads for ethics and sociocultural factors. Medicine. 2018;97(10).
27. Kazim SF, Syed F. Organ donation law in Pakistan: An overview of the current situation. JPMA The journal of the Pakistan Medical Association. 2008;58(2):99.
28. Cotrău P, HODOSAN V, Vladu A, Daina L, Negrău M, Daina C, et al. Consent Model, Opt-in/Opt-out System, and Organ Donation Rates in European Union Countries. Applied Medical Informatics. 2020;42(1):36-41.
29. Boggi U, Vistoli F, Del Chiaro M, Croce C, Signori S, Marchetti P, et al., editors. Kidney and pancreas transplants in Jehovah's witnesses: ethical and practical implications. Transplantation proceedings; 2004: Elsevier.
30. Gamba E. Human transplantation: the Italian legislation. 2017.
31. Oliver M, Woywodt A, Ahmed A, Saif I. Organ donation, transplantation and religion. Oxford University Press; 2011.
32. A Zoroastrian perspective on organ donation.https://www.organdonation.nhs.uk/helping-you-to-decide/your-faith-and-beliefs/zoroastrianism/.
33. Tai MC-T. An Asian Perspective on Organ Transplantation. Tzu Chi Medical Journal. 2009;21(1):90-3.
34. Daar A. The body, the soul and organ donation: Beliefs of the major world religions. Nefrologia. 1994;14:78-81.
35. Organ donation & religion. http://bstreetsmartonline.org/wp-content/uploads/2018/04/Religion_facts.pdf.
36. Abdeldayem H, El-Kased AF, Elshaarawy A, Hammad ES, Al-Haddad O, Sobhi G, et al. Religious Concepts in Organ Transplantation. Frontiers in Transplantology. 2016:1.
37. سیک. https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%DA%A9.
38. Organ donation and religious beliefs. https://nhsbtdbe.blob.core.windows.net/umbraco-assets/1294/sikhism_and_organ_donation.pdf.
39. Michielsen P. Presumed consent to organ donation: 10 years’ experience in Belgium. J R Soc Med. 1996;89(12):663-6.
40. Kwek TK, Lew TW, Tan HL, Kong S. The transplantable organ shortage in Singapore: has implementation of presumed consent to organ donation made a difference. Ann Acad Med Singapore. 2009;38(4):346-8.
41. Domínguez J, Rojas J, editors. Presumed consent legislation failed to improve organ donation in Chile. Transplantation proceedings; 2013: Elsevier.